جدول جو
جدول جو

معنی اتاب - جستجوی لغت در جدول جو

اتاب(اِ)
جمع واژۀ اتب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اتابک
تصویر اتابک
(پسرانه)
نگاه دارنده، ادب آموزنده، پدربزرگ از نظر احترام، وزیر پادشاه، مربی کودک، آتابی، آتابای، در دوره قاجار لقبی که به وزیران داده می شد، آتا (پدر) + بیوک (بزرگ) در ترکی، لقب هر یک از پادشاهان مستقل که حکومت محلی داشتند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایاب
تصویر ایاب
بازگشتن، برگشتن، بازآمدن، بازگشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتابک
تصویر اتابک
در دورۀ قاجار، وزیر بزرگ، حاکم محلی، مربی کودک، به ویژه مربی شاهزادگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهاب
تصویر اهاب
پوستی که دباغی نشده باشد، پوست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتعاب
تصویر اتعاب
در رنج انداختن، مانده کردن
فرهنگ فارسی عمید
مقابلی و ضدیت
لغت نامه دهخدا
نتابیده، تافته نشده، (ناظم الاطباء)، ناتابیده، ناتابداده،
سست، ناتوان، ضعیف، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مساوی، مشابه، مقابل، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
مرکب از دو کلمه ترکی اتا بمعنی پدر و بک شاید مخفف بیوک بمعنی بزرگ یا پدر بزرگ.
لغت نامه دهخدا
(اَ بَ)
ابن شمس الدین محمد صاحبدیوان که به سال 683 هجری قمریبا سه برادر خود یحیی و فرج الله و محمود به امر ارغون خان کشته شد. رجوع به تاریخ مغول صص 233 و 235 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناتاب
تصویر ناتاب
تابیده نشده نتافته تاب ناداده، سست ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتاب
تصویر شتاب
جستن و خواستن امری پیش از وقت آن، عجله، دستپاچگی، تندی، تعجیل
فرهنگ لغت هوشیار
پوست پوست ناپیراسته پوست خام پوست پوست نا پیراسته پوست دباغی نشده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایاب
تصویر ایاب
بازگشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اواب
تصویر اواب
توبه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اناب
تصویر اناب
مشک، بویه (عطر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتاب
تصویر اکتاب
نویس آموزی: آموختن نوشتن، نویساندن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عتبه، آستانه ها خرسندی نمودن، خوشنوداندن: خشنود کردن، بازایستادن جمع عتبه آستانه ها پاشنه های در. یا اعتاب مقدسه. امکنه مقدسه که زیارتگاه مردم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتاب
تصویر اشتاب
شتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصاب
تصویر اصاب
سیراب کردن، رشکناکی درسر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتاب
تصویر ارتاب
سوده شدن و ریختن سوده ریزی، گدایی دربی نیازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتار
تصویر اتار
تارها و زهها
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بنگریدبه اطاق خانه بیت جای دیوار دارو مسقف در سرا، خیمه. ترکی گریچه تالار گتک یاخته (حجره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتراب
تصویر اتراب
همسالان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اباب
تصویر اباب
سیل عظیم، موج دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتعاب
تصویر اتعاب
جمع رنجها، تعب در رنج انداختن در رنج انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتهاب
تصویر اتهاب
بخشش پذیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتان
تصویر اتان
ماچه خر فرانسوی ابویه فرانسوی تالاب مرداب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتابک
تصویر اتابک
((اَ بَ))
پدربزرگ، عنوانی که در دستگاه حکومتی سلجوقی به غلامان ترکی که از خود شایستگی نشان می دادند داده می شد و به عنوان مربی شاهزادگان تعیین می شدند، وزیر بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکتاب
تصویر اکتاب
نویساندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شتاب
تصویر شتاب
عجله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اتاغ
تصویر اتاغ
اطاق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کتاب
تصویر کتاب
نسک، ماتیکان، نوشتار
فرهنگ واژه فارسی سره
آموزگار، اتالیق، لله، مودب، مربی، معلم، اتابیک، پدربزرگ، وزیراعظم
فرهنگ واژه مترادف متضاد