- ابژکتیو
- فرانسوی سردوربین وینوکی (عدسی)، پودات (محسوس)
معنی ابژکتیو - جستجوی لغت در جدول جو
- ابژکتیو
- آماج، درافکند، سردوربین
- ابژکتیو
- عدسی دوربین، حقیقی، واقعی، محسوس، دارای وجود خارجی، قابل مشاهده و اثبات
- ابژکتیو ((اُ ژِ))
- عدسی دوربین که تصویر شیء را گرفته، کوچک و بزرگ نماید و به داخل اتاق دوربین، روی صفحه حساس منعکس کند، واقعی، ملموس، قابل مشاهده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چشم دوربین که تصویر شی مقابل را گرفته کوچک و بزرگ نماید و بداخل اطاق دوربین. روی صفحه حساس منعکس کند
ذهنی، درونی
فعال، در حال کار، به کار انداخته شده، پر تکاپو