جدول جو
جدول جو

معنی ابوالفضل - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالفضل
(پسرانه)
خداوند و صاحب هنر، کنیه دینار، لقب چهارمین فرزند علی (ع)
تصویری از ابوالفضل
تصویر ابوالفضل
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوالفضل
تصویر بوالفضل
دارای فضل فاضل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوالفضل
تصویر بوالفضل
صاحب فضل، دارای فضیلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابوالهول
تصویر ابوالهول
بیم زای نام تندیسی با سرآدمی و تنه شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابوالفرج
تصویر ابوالفرج
(پسرانه)
پدر فرج، کنیه غذایی مرکب از برنج و گوشت و شکر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ابوالفتح
تصویر ابوالفتح
(پسرانه)
پدر فتح
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوالفضول
تصویر بوالفضول
یاوه گو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابوالهول
تصویر ابوالهول
هر چیز ترس آور و هراس انگیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوالفضول
تصویر بوالفضول
کسی که سؤال بیجا بکند
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابوالهول
تصویر ابوالهول
((~. هُ))
ترس آور، هراس انگیز، یکی از عجایب هفتگانه جهان در مصر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوالفضول
تصویر بوالفضول
((بُ لْ فُ))
بیهوده گو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذوالفضل
تصویر ذوالفضل
صاحب فضل و احسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوالفضل
تصویر ذوالفضل
صاحب فضل و احسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سفره ابوالفضل
تصویر سفره ابوالفضل
سفره ای که نذر حضرت ابوالفضل عباس برادر امام حسین (ع) شده است
فرهنگ فارسی معین