جدول جو
جدول جو

معنی ابوالفضائل - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالفضائل
(اَ بُلْ عَبْ با)
محمد بن محمد نسفی. رجوع به محمد... شود، دینار. (السامی فی الاسامی) (دهّار) (مهذب الاسماء) ، کنیتی از کنای عرب، ودر فارسی گاه نام و علم مرد آید: میرزا ابوالفضل
سعیدالدوله بن سعدالدوله بن سیف الدوله. از ملوک آل حمدان حلب (381- 392 هجری قمری). رجوع به سعیدالدوله شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابوالفضل
تصویر ابوالفضل
(پسرانه)
خداوند و صاحب هنر، کنیه دینار، لقب چهارمین فرزند علی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
(اَ بُلْ فَ ءِ)
حسن بن محمد بن حسن بن حیدر بن علی صغانی (چغانی) لغوی. و چون در کتب لغت صاغانی مطلق گویند مراد همین حسن بن محمد است. مولد او بشهر لاهور در 577 هجری قمری بود. وی برای کسب علوم از موطن خویش بغزنه و سپس در 615 به بغداد شد و پس از تکمیل علوم ادب به هندوستان نزد صاحب هند رفت و آنگاه عزیمت زیارت خانه کرد و از آنجا به یمن و سپس به بغداد بازگشت و پس از چندی بهند مراجعت کرد و کرت دیگر به بغداد آمدو از نظام الدین مرغینانی استماع حدیث کرد. او یکی از مشایخ اجازۀ سید احمد بن طاوس است. وفات او به سال 650 هجری قمری بود. او راست: کتاب مجمعالبحرین در لغت و کتاب التکمله علی الصحاح و کتاب العباب و او مجمعالبحرین و عباب را به نام وزیر مؤیدالدین محمد بن علقمی کرده است و کتاب عباب تا کلمه ’بکم’ ختم شده و ناتمام مانده است و یکی از شعرا در این معنی گوید:
ان الصغانی الذی
حاز العلوم و الحکم
کان قصاری امره
ان انتهی الی بکم.
و نیز از کتب اوست: النوادرفی اللغات. توشیح الدریدیه. التراکیب. کتاب افعال. کتاب فعلان. کتاب الاضداد. کتاب الاسماء. کتاب العادات. کتاب الاسد. کتاب الذئب. کتاب مشارق الانوار فی الحدیث. کتاب شرح البخاری. کتاب در السحابه فی وفیات الصحابه. کتاب العروض. شرح ابیات المفصل. کتاب نقه الصدیان
لغت نامه دهخدا
(اَبُلْ فَ ءِ)
محسن بن حسن کاظمی (سید...) فقیه شیعی. وفات او به سال 1230 هجری قمری بکاظمین بود. و از کتب اوست: محصول فی علم الاصول. الوافی شرح الوافیه. سلالهالاجتهاد. منظومه ای در جمع بین اشباه و نظائر
لغت نامه دهخدا
ابن عبداللطیف تبریزی مکنی به ابوالفضائل. او راست: مجمع الالطاف فی الجمع لطائف البسیط و الکشاف در پنج مجلد
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فَ ءِ)
باتکین ملقب به امیر شمس الدین نائب مستنصربالله به اربل
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فَ ءِ)
محمد بن خلف رابط اندلسی. متوفی 487 هجری قمری او راست: شرح صحیح بخاری
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فَ ءِ)
صالح بن احمد سروی مازندرانی. از علمای مشهور روزگار صفویان داماد ملامحمدتقی مجلسی و شاگرداو. وی در اصفهان میزیست و در سال 1081 هجری قمری درگذشت و بمقبرۀ مجلسی او را بخاک سپردند. او راست: شرح اصول کافی و شرح معالم الاصول و کتب و رسائل دیگر
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فَ)
خداوند هنر. صاحب فضل.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
حسن سرخسی. رجوع به تذکرهالأولیاء ج 2، و رجوع به ابوالفضل محمد بن حسین سرخسی در نامۀ دانشوران ج 3 ص 20 و کشف المحجوب هجویری شود
یحیی بن سلامه بن حسین بن محمد. ملقب به معین الدّین. خطیب حفصکی میّافارقینی. رجوع به یحیی... و رجوع به خطیب حفصکی... شود
حاجب بن النعمان. وزیر القادر عباسی. رجوع به دستورالوزراء خوندمیر ص 82 و تجارب السلف ص 252 و حبیب السیر ج 1 ص 306 شود
محمد بن طاهر بن علی بن احمد مقدسی. رجوع به ابن القیسرانی... و رجوع به محمد... و رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 310 شود
هروی. منجم احکامی بزمان مؤیدالدولۀ دیلمی. او در حدود 371 هجری قمریحیات داشته است. رجوع به ترجمه تاریخ یمینی شود
حبیش بن ابراهیم تفلیسی. رجوع به حبیش... شود. و در کشف الظنون در بعض مواضع حبش و در بعض دیگر حسین آمده است
عیاض (قاضی...) ابن موسی بن عیاض بن عمر بن موسی بن عیاض بن محمد بن عیاض یحصبی سبتی. رجوع به عیاض... شود
احمد بن ابی طاهر طیفور. رجوع به ابن ابی طاهر... و رجوع به معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 1 ص 152 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْفَ)
ابن مکرم. جمال الدین محمد بن مکرم انصاری لغوی. متوفی به سال 711 هجری قمری او راست: مختصر ذخیره فی محاسن اهل الجزیره. و رجوع به ابن منظور شود
لغت نامه دهخدا
(ذُلْ فَ ءِ)
احمد بن محمد بن القاسم بن احمد بن خدیوالا خسیکتی ملقب به ذوالفضائل. او ادیبی فاضل و بارع بود و در نحو و لغت ید طولی و در نظم و نثر قدح معلی داشت بیشتر فضلاء خراسان عهد او تلمذ وی کرده اند و وی از ابوالمظفر سمعانی سماع دارد. او راست: زوائد شرح سقط الزند و التاریخ و کتاب ٌ فی قولهم کذب علیک کذا و او را ردودی است بر جماعتی از قدماء فضلاء و منافراتی با فحول کبراء، مولد او در سال 420 و وفات وی بفجاءه در مرو به سال 526 است. (روضات الجنات از بغیه). و یاقوت در معجم الأدباء گوید: احمد بن محمد بن القاسم بن احمد بن خدیو الاخسیکتی، ابورشاد، ملقب بذی الفضائل. وفات او به شب یکشنبه هشتم جمادی الأولی از سال 528 بود و اخسیکث قریه ای است از فرغانه که آن را بثاء و تاء هر دو نویسند و او وبرادرش ذوالمناقب دو ادیب مرو باشند بی مدافعی و همه مردم مرو در این همداستانند. هر دو برادر به مرو آمدند و بدانجا اقامت گزیدند و هم بدآنجا درگذشتند. ذوالفضائل شاعری ادیب و کاتبی مصنف و مترسل دیوان سلاطین است و او را تصانیفی است از جمله کتابی در تاریخ و کتابی در قول عرب ’کذب علیک کذا’ و کتابی بنام زوائد در شرح سقط الزند و غیر آنها در دیوان او بخط خود او خواندم که این دو بیت ابی العلاء را نوشته بود:
هفت الحنیفه والنصاری ما اهتدت
و مجوس حارت والیهود مظله
اثنان اهل الأرض ذوعقل بلا
دین و آخر دین لاعقل له.
وسپس نویسد و من در جواب این دو بیت گفته ام:
الدین آخذه و تارکه
لم یخف رشدهما و غیهما
رجلان اهل الأرض قلت فقل
یا شیخ سوء انت ایهما.
و سمعانی او را در مشیخۀ خویش آورده و گوید او ادیبی فاضل و بارع و صاحب ید طولی در معرفت نحو لغت و نظم و نثر است و بصحبت جماعتی از فضلاء قدما رسیده و وی را با فحول و کبراء فن مشاعرات و منافراتی است و بیشتر فضلاء خراسان شاگردی او کرده و ادب از وی فراگرفته اند و باز سمعانی گوید احمد در اخسیکت از ابوالقاسم محمود بن محمد صوفی و به مرو از جدّ من ابوالمظفر سمعانی سماع دارد. و من کتاب الاداب والمواعظ قاضی ابی سعد الخلیل بن احمدسجزی را بروایت او از محمود صیرفی از ابوعبید کروانی و او از مصنف کتاب از وی سماع دارم ولادت ذوالفضائل در حدود سال 466 و وفات او به مرو فجاءه به چهارشب از جمادی الاخره مانده به سال 528 بود. و رجوع به احمد... شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فُ ضَ)
نوعی از قواطع طیور چند گنجشکی. زرزور. ملوکی. صفراغون. عصفورالشوک. عصفورالسیاح. طرغلودیس. طروغلودقس
لغت نامه دهخدا
(بُلْ فَ یِ)
لقب خاقانی است:
افضل الدین بوالفضایل بحر فضل
فیلسوف دین فزای کفرکاه.
رشید وطواط
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ فَ ءِ)
علوم. (ناظم الاطباء). علم و فن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فَ ءِ)
حسن بن محمد بن شرفشاه علوی شیعی استرابادی. ملقب برکن الدین. او از شاگردان خواجۀ طوسی نصیرالدین است و در سال 672 هجری قمری آنگاه که خواجۀ طوس به بغداد میرفت ملازم خواجه بود و پس از مرگ خواجه به موصل شد و توطن گزید و در مدرسه نوریه آنجا به تدریس پرداخت و نظر در اوقاف آن مدرسه بدو مفوض گشت. از کتب اوست: سه شرح بر مقدمۀ ابن حاجب و مشهورترین آن شروح شرح متوسط است و نیز او راست: حواشی بر تجرید استاد و شرحی بر قواعدالعقاید. وفات او به سال 715 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام الفضائل
تصویر ام الفضائل
بنیاد برتری: دانش
فرهنگ لغت هوشیار