گندا شدن گوشت. (تاج المصادر بیهقی). گندیدن. گندیده شدن. بوی گرفتن گوشت، توانگر شدن پس از درویشی. (از منتهی الارب) ، سوختن از گرمای نیمروز، به نیمروز رسیدن، با زن بهیره نکاح کردن، متلون شدن در نرمی خوی و درشتی آن. (منتهی الارب)
گندا شدن گوشت. (تاج المصادر بیهقی). گندیدن. گندیده شدن. بوی گرفتن گوشت، توانگر شدن پس از درویشی. (از منتهی الارب) ، سوختن از گرمای نیمروز، به نیمروز رسیدن، با زن بهیره نکاح کردن، متلون شدن در نرمی خوی و درشتی آن. (منتهی الارب)
مبهم بودن، پیچیده بودن، در ادبیات در فن بدیع به کار بردن کلماتی در نظم یا نثر که احتمال دو معنی متقابل داشته باشد، یعنی هم مدح باشد و هم ذم، برای مثال ای خواجه ضیا شود ز روی تو ظلم / با طلعت تو سور نماید ماتم (رشیدالدین وطواط - حدائق السحر فی دقائق الشعر)، ذووجهین، محتمل الضدین، انگشت شست
مبهم بودن، پیچیده بودن، در ادبیات در فن بدیع به کار بردن کلماتی در نظم یا نثر که احتمال دو معنی متقابل داشته باشد، یعنی هم مدح باشد و هم ذم، برای مِثال ای خواجه ضیا شود ز روی تو ظلم / با طلعت تو سور نماید ماتم (رشیدالدین وطواط - حدائق السحر فی دقائق الشعر)، ذووجهین، محتمل الضدین، انگشت شست
شبهه ها، پوشیدگی های کاری یا امری، اموری که در آن حکم به صواب یا خطا نتوان کرد، شک ها و گمان ها، در فقه اشکال در تمیز دادن حق از باطل یا حلال از حرام، جمع واژۀ شبهه
شبهه ها، پوشیدگی های کاری یا امری، اموری که در آن حکم به صواب یا خطا نتوان کرد، شک ها و گمان ها، در فقه اشکال در تمیز دادن حق از باطل یا حلال از حرام، جمعِ واژۀ شبهه