جدول جو
جدول جو

معنی ابدیات - جستجوی لغت در جدول جو

ابدیات
پایندگی ها، جمع ابدیه جاودانیها پایندگیها، عقول و نفوس مجرد را از جهت آنکه در معرض فنا و زوال و کون و فساد نیستند ابدیات نامیده اند
فرهنگ لغت هوشیار
ابدیات
پایندگی ها
تصویری از ابدیات
تصویر ابدیات
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابدیت
تصویر ابدیت
دوام، جاودانی، پایندگی، آخرت، ابد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ادبیات
تصویر ادبیات
مجموعه آثار مکتوب منظوم یا منثور که بیانگر عواطف است، علومی که مربوط به ادب باشد و دربارۀ مسائل ادبی گفتگو کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابیات
تصویر ابیات
بیت ها، دو مصراع از شعر، خانه ها، جمع واژۀ بیت
فرهنگ فارسی عمید
(اُ بَیْ یا)
مصغر ابیات، جمع واژۀ بیت
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ / رِ بَ تَ)
جاودانی. پایندگی. لایزالی. دیرندگی. بی کرانگی در زمان
لغت نامه دهخدا
(اُ دَیْ یا)
جمعگونه ای از ادیّۀ مصغر.
لغت نامه دهخدا
(اَ بی یا)
جمع واژۀ ابیّه
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ بادیه، (قطر المحیط) (اقرب الموارد)، رجوع به بادیه شود
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ بی یا)
دانشهای متعلق بأدب. علوم ادبی.
لغت نامه دهخدا
زیت آلودن. (منتهی الارب) ، سرخ سبزی آمیز گردیدن گیاه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ابنیه. جج بناء، پایه ها. بنیان ها. اصل ها. قواعد: کتاب الأبنیه عن حقایق الادویه، صیغه ها. صیغ: کتاب الابنیه لابن القطاع. ج، ابنیات
لغت نامه دهخدا
(اَبْ)
جمع واژۀ بیت. خانه ها، دیبائی مخطّط و راه راه لطیف و نازک بافته و بهترین آن ابیاری کافوری بوده است:
از درج برد و مخفی و ابیاری و بمی
سرخط همی ستانم و تکرار میکنم.
نظام قاری.
نرمدست و قطنی و خاراو حبر
برد و ابیاری و مخفی آشکار.
نظام قاری.
بخطهای ابیاری و برد و مخفی
نوشتند القاب و مدح و مناقب.
نظام قاری.
رخت ابیاری و مثالی و تابستانی
ساده در زیر و خط آورده ببالا پندار.
نظام قاری.
اطلس است امرد و ابیاری سبز است بخط
پوستین صاحب ریش است و در آن هم اطوار.
نظام قاری.
کهلی آنروز که ریشت شمرند ابیاری
پیریت صوف سفید است گه استغفار.
نظام قاری.
، نوعی کبوتر، نوعی پرستو
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابتیاع
تصویر ابتیاع
خریدن، خریداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتیاض
تصویر ابتیاض
خود پوشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتیاج
تصویر ابتیاج
خوب درخشیدن برق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتیات
تصویر احتیات
جمع احتیال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخقیات
تصویر اخقیات
جمع اخقیه منسوب به اخق و علم اخق است قطعات و نوشته های اخقی
فرهنگ لغت هوشیار
همیشگی ها اسری ها، جمع ازلیه (ازلی) همیشگی ها آنچه آغاز و اول ندارد آنچه ابتدا ندارد آنچه ابتدا ندارد آنچه علت ندارد و مسبوق بسابقه نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیان
تصویر ازدیان
آراسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیال
تصویر ازدیال
دورکردن از جایی دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارضیات
تصویر ارضیات
موریانگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازدیاد
تصویر ازدیاد
افزایش یافتن، زیاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابیات
تصویر ابیات
جمع بیت، دو مصراع شعر
فرهنگ لغت هوشیار
جاودانگی پایندگی هماییکی جاودانی پایندگی دیرندگی بی کرانگی در زمان، جمع ابدیات، (تصوف) نعتی از نعوت الهی اشاره بترک انقطاع و محو اوقات است در سر مد مقابل ازلیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادبیات
تصویر ادبیات
دانشهای متعلق بادب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابدیت
تصویر ابدیت
((اَ بَ یَّ))
جاودانی، پایندگی، مفرد ابدیات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ادبیات
تصویر ادبیات
((اَ دَ یّ))
آثار ادبی، علوم ادبی
ادبیات تطبیقی: مطالعه ادبیات به شیوه فرامرزی
ادبیات کلاسیک: مجموعه آثار با ارزش باقی مانده از سخنوران و نویسندگان کهن هر ملتی
ادبیات شفاهی: مجموعه آثار فرهنگی رایج در بین مردم اعم از چیستان ها، متل ها، افسانه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابیات
تصویر ابیات
جمع بیت، خانه ها، سخنان منظوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابدیت
تصویر ابدیت
پایندگی، همیشگی، جاودانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ادبیات
تصویر ادبیات
فرهنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
بقا، جاودانگی، خلود، دوام، دیرندگی، سرمدیت، همیشگی
متضاد: ازلیت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ادب، داستان، رمان، شعر، فرهنگ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جاودانگی، ابدیّت
دیکشنری اردو به فارسی