- ابتار
- دهش، باز داشتن، آزمایش کردن
معنی ابتار - جستجوی لغت در جدول جو
- ابتار
- آزمایش، بازداری، دهش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع بعر، پشکل ها
سرگرداندن شاد کردن
بینا گردانیدن دیده ها، چشمها، ج بصر
آلت، افزار
چیرگی، بسیارفرزندی، جمع بار - بر، نیکوکاران، جمع بار و بر نیکان نیکو کاران
گندان بدبو کردن دهان
گذار دریایی دریانوردی، شورابی، فراوانی آب، فراوانی، جمع بحر دریاها
حیلت کردن
تازه یابی، نوبرخوردن، دخترکی برداشتن، پسرزاییدن: بار نخست در بامداد رفتن پگاه بر خاستن، نو آوردن امربکر و بی سابقه پدید کردن، نو آوردگی اختراع: قوه ابتکار
خوشحال شدن، خوشنود شدن
بر آوردن نیاز، سر آغازدیدن، دگر رنگی، خواب رفتن پای
دست درازی ربودن
اندک دادن، استواربستن گره، خوراندن
جمع ستر، پرده ها جمع ستر سترها پرده ها. یا استار کعبهء. پرده های کعبه. یا هتک استار. پرده دریدن
دوشیزگان، شتابیدن، نابسودگان
بینایی ها، چشمان، دیدن
بسیار فرزندی، چیرگی، نیکوکاران
نوآوری، نوآوردگی
وسیله، لوازم، آلت
سست گردانیدن کسی را بیماری
جمع وتر، پارسی تازی شده تارها، تارهای سازی، رودهای کمان جمع وتر تارها زهها، تارهای ساز زههای ساز که بناخن یا زخمه نوازند
نگاه کردن، دیدن، بینایی
بشارت یافتن، خوشحال شدن
سترها، پرده ها، جمع واژۀ ستر
برّها، نیکویی ها، جمع واژۀ برّ
هرچه به وسیلۀ آن کاری انجام شود، آلت، نوار باریک برجسته یا گود زینتی حاشیۀ چیزهایی از قبیل گچ بری، چوب و مانند آن، واسطه برای دستیابی به هدف، دستگاه یا وسیله ای که برای کارهای صنعتی به کار می رود، ادویه
بصرها، بینایی ها، چشمها، جمع واژۀ بصر
آوردن روشی نو، انجام دادن کار بی سابقه، نوآوری
بکرها، کنایه از تازه، بدیع، جمع واژۀ بکر
کشت و زرع، کشاورزی،برای مثال چو ورزه به ابکار بیرون شود / یکی نان بگیرد به زیر بغل (ناصرخسرو۱ - ۳۲۱) ، مزرعه، برای مثال دریغ سی و سه باره زر و دروازه ده / دریغ حایط و قصرم زمین و ابکارم (سوزنی - ۶۴)
کشت و زرع، کشاورزی،
وترها، زه کمان ها، جمع واژۀ وتر
وترها، فرد ها، طاق ها، تنهایان، در فقه نمازهایی که فقط یک رکعت دارد، جمع واژۀ وتر
وترها، فرد ها، طاق ها، تنهایان، در فقه نمازهایی که فقط یک رکعت دارد، جمع واژۀ وتر
واحد اندازه گیری وزن، برابر با چهار یا چهار و نیم مثقال
افزار، آلت، وسیله، مایه، آن چه از ادویه که برای خوشبو کردن در غذا ریزند مانند، فلفل، زردچوبه و دارچین، نوار باریک گچ بری در قسمت بالای دیوار و نزدیک سقف یا در هر جای سطح آن، نقش تزیینی برجسته یا فرورفته روی چوب