دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، هیضه، شکم روش، شکم روه، بیرون روه، زحیر، تردّد، رانش اسهال خونی: در پزشکی نوعی اسهال که با التهاب، زخم روده و لخته های خون در مدفوع همراه است
دفع مدفوع به صورت شل و آبکی که منجر به کم شدن آب بدن می شود، هَیضِه، شِکَم رَوِش، شِکَم رَوِه، بیرون رَوِه، زَحیر، تَرَدُّد، رانِش اسهال خونی: در پزشکی نوعی اسهال که با التهاب، زخم روده و لخته های خون در مدفوع همراه است
کدخدا کردن، (از آنندراج) (از اقرب الموارد)، زن دادن، (المصادر زوزنی)، آهلک اﷲ فی الجنه، ای ادخلکها و زوجک فیها، (منتهی الارب)، آهلک اﷲ فی الجنه، داخل کند خدا تو را در بهشت و زن دهد تو را در آن
کدخدا کردن، (از آنندراج) (از اقرب الموارد)، زن دادن، (المصادر زوزنی)، آهلک اﷲ فی الجنه، ای ادخلکها و زوجک فیها، (منتهی الارب)، آهلک اﷲ فی الجنه، داخل کند خدا تو را در بهشت و زن دهد تو را در آن
بی شبان یا بی پستان بند یا بی مهار و بی نشان گذاشتن اشتر را تا بچرد هر جا که خواهد. (منتهی الارب) ، پوشیده گفتن، پیچیدگی. بستگی. پوشیدگی. تاریکی، دور کردن و راندن کسی را از کار، مجهول و مطلق و بی قید گذاشتن چیزی را، بند کردن در، بسیاربهمی شدن و بهمی ناک گردیدن زمین. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) ، ابهام امر، بسته و مشتبه شدن آن، ابهام ارض، رویانیدن زمین گیاه بهمی را
بی شبان یا بی پستان بند یا بی مهار و بی نشان گذاشتن اشتر را تا بچرد هر جا که خواهد. (منتهی الارب) ، پوشیده گفتن، پیچیدگی. بستگی. پوشیدگی. تاریکی، دور کردن و راندن کسی را از کار، مجهول و مطلق و بی قید گذاشتن چیزی را، بند کردن دَر، بسیاربهمی شدن و بهمی ناک گردیدن زمین. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) ، ابهام امر، بسته و مشتبه شدن آن، ابهام ارض، رویانیدن زمین گیاه بهمی را