جدول جو
جدول جو

معنی ائتکاک - جستجوی لغت در جدول جو

ائتکاک(اِ)
رجوع به ایتکاک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احتکاک
تصویر احتکاک
خراشیدن، خاریدن، ساییدن، اصطکاک، خود را به چیزی مالیدن
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
جنبیدن. لرزیدن. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایتفاک شود
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
از گرو بیرون آوردن گروی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گرو بازستدن. (تاج المصادر بیهقی). خلاص کردن. جدا شدن. فک. بازگشادن. (یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ائتکاک. گرم شدن روز. (تاج المصادر بیهقی). گرم و بی باد شدن روز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
انبوهی کردن بر آبخور و جز آن، مضطرب بودن. در تشویش بودن. بی آرام بودن
لغت نامه دهخدا
(صَ / صِ قَ رَ / رِ)
خویشتن را بچیزی بخاریدن. (زوزنی). خویشتن درمالیدن بوی. با هم خراشیدن. با هم مالیدن. (غیاث).
لغت نامه دهخدا
(مُ سَ لَ / لِ پَیْ / پِیْ وَ)
انبوه شدن گیاه و پیچیدن و بهم درشدن آن. (منتهی الارب). بهم درپیچیده شدن گیاه. بهم درشدن مرغزار: استک النبت. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اِ)
رجوع به ایتکال شود
لغت نامه دهخدا
(اِ رِ)
مکیدن کرّه همه شیر پستان را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بزیست نرم و نازک و فراخ رسیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بزندگی ملایم و نرم رسیدن. (از قطر المحیط) ، در آب آمیخته خوردن پینو را. (منتهی الارب). در آب آمیخته خوردن پینو را یعنی کشکاب خوردن. (ناظم الاطباء). ساییدن کشک در آب و خوردن آن. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
لو یشه بندی (لویشه چوب و ریسمانی که به دهان چارپایان بندند، استوار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتمار
تصویر ائتمار
سر خود کار کردن، رایزنی، فرمان دادن، فرمان بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتمام
تصویر ائتمام
پیروی کردن آهنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
به زنهار گرفتن، استوانی (اعتماد کردن)، پیش پرداخت استوار داشتن امین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتناف
تصویر ائتناف
از سر گرفتن باز آغازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتواء
تصویر ائتواء
فرود آمدن جای گرفتن، نرم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتهاک
تصویر ارتهاک
بند فروهشتگی بندسستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتباک
تصویر احتباک
لنگ بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتکار
تصویر احتکار
گران فروختن، انبار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتکال
تصویر احتکال
دشوارشدن، آموختن زبان پارسی پس از زبان تازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتشاک
تصویر ابتشاک
دروغ گفتن، بریده شدن سخن گفتن بی اندیشه، بردن آبرو، دورشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تازه یابی، نوبرخوردن، دخترکی برداشتن، پسرزاییدن: بار نخست در بامداد رفتن پگاه بر خاستن، نو آوردن امربکر و بی سابقه پدید کردن، نو آوردگی اختراع: قوه ابتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استکاک
تصویر استکاک
کرشدن گوش سنگینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتکاک
تصویر احتکاک
باهم خراشیدن با هم مالیدن به هم مالیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتکاک
تصویر افتکاک
از هم جدا گردیدن، از گرو در آوردن، از گرو بدر آوردن گروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتکال
تصویر ائتکال
خشمیدن، برانگیخته شدن، سودگی، تابناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتفاک
تصویر ائتفاک
دروغگویی، دگرگونی زیر و زبر شدن، سوخته شدن از خشکسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ائتلاق
تصویر ائتلاق
سپید نمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتکاک
تصویر افتکاک
((اِ تِ))
از هم جدا کردن، از گرو به در آوردن گروی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتکاک
تصویر احتکاک
((اِ تِ))
به هم ساییدن، به هم سودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ابتکار
تصویر ابتکار
نوآوری، نوآوردگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتمام
تصویر ائتمام
آهنگیدن، پیروی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتلاف
تصویر ائتلاف
همایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ائتکال
تصویر ائتکال
برانگیختن، تابناکی، خشمیدن
فرهنگ واژه فارسی سره