ائتدام. نان را با نانخورش آمیختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، به بیم و ترس گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مشورت کردن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24)
ائتدام. نان را با نانخورش آمیختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، به بیم و ترس گردانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مشورت کردن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24)
اشتداد حرارت. سخت گرم شدن. گرمای سخت: بسبب احتدام هواجر هوا بمعسکر چناشک تحویل کرده بود. (ترجمه تاریخ یمینی). مجدالدوله از احتدام ایّام فتنه واتّقاد شرر شرّ ملول شد (ترجمه تاریخ یمینی) ، گرد آوردن نفقه برای عیال از وجوه مکاسب، گرد آمدن بر
اشتداد حرارت. سخت گرم شدن. گرمای سخت: بسبب احتدام هواجر هوا بمعسکر چناشک تحویل کرده بود. (ترجمه تاریخ یمینی). مجدالدوله از احتدام ایّام فتنه واتّقاد شرر شرّ ملول شد (ترجمه تاریخ یمینی) ، گرد آوردن نفقه برای عیال از وجوه مکاسب، گرد آمدن بر
بادکش کردن (بادکش حجامت در پزشکی دیرینه در پیاله ای پنبه آغشته به مل و افروخته را می گذاشتند وآن را بر پشت بیمار می نهادند و بر گوشت آماسیده تیغ می زدند تا خون بگیرد) تانگوییدن
بادکش کردن (بادکش حجامت در پزشکی دیرینه در پیاله ای پنبه آغشته به مل و افروخته را می گذاشتند وآن را بر پشت بیمار می نهادند و بر گوشت آماسیده تیغ می زدند تا خون بگیرد) تانگوییدن