- أَدخَلَ
- درج کردن، وارد کنید، مجدّد پذیرفتن
معنی أَدخَلَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تعویض کردن، در عوض، رکاب زدن، جایگزین کردن
وارد شدن، درآمد، دخالت کردن
مستقیم کردن، خوش آمدید
دوباره گرفتن، گرفتن
خوردن، غذا، پرخوری کردن
ویرایش کردن، عدالت
زمان بندی کردن، جدول
حق دادن، او واجد شرایط بود
تکمیل کردن، کامل، کامل کردن، تمام کردن
به تعویق انداختن، باشه، تعویق انداختن
درک کردن، متوجّه شدن
متحیّر کردن، او شگفت زده شد
فرستادن، ارسال کنید، ارسال کردن
آتش زدن، روشن شد، شعله ور شدن، عطر زدن، آتش افروختن، آغاز کردن
بهتر شدن، بهتر
الک کردن