جدول جو
جدول جو

معنی آیرتام - جستجوی لغت در جدول جو

آیرتام
نام منزلی از منازل راه گرگان بخوارزم
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آریتما
تصویر آریتما
(پسرانه)
نام یکی از سران ماد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از میریام
تصویر میریام
(دخترانه)
قوی و فربه، نام خواهر موسی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرتاش
تصویر آذرتاش
(پسرانه)
آذر (فارسی) + تاش (ترکی) دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آیتاش
تصویر آیتاش
(پسرانه)
همتای ماه، نام شخصی در دوره سامانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آیتای
تصویر آیتای
(دخترانه)
مثل ماه، ماه وش، مانند ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبرام
تصویر آبرام
(پسرانه)
ابراهیم، پدر جماعت بسیار، پدر عالی مقام، نام یکی از پیامبران بزرگ ملقب به خلیل الله، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرتان
تصویر آرتان
(پسرانه)
پر برکت، افزاینده، نام پدر زن داریوش بزرگ، نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی و پسر ویشتاسب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیرام
تصویر بیرام
(پسرانه)
بایرام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرشام
تصویر آرشام
(پسرانه)
نیرومند، بسیار قوی، دارای زور خرس، پدر بزرگ داریوش هخامنشی، پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرتام
تصویر آرتام
(پسرانه)
والی فریگه در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایتام
تصویر ایتام
یتیم ها، کودکانی که پدرش مرده باشد، دزدها، راهزن ها، جمع واژۀ یتیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آیریا
تصویر آیریا
آریا، مهم ترین شعبۀ نژاد سفید که در شمال فلات ایران زندگی می کردند و سه هزار سال پیش به طرف جنوب رفته و در سرزمین های ایران، یونان، آلمان و اروپای شمالی ساکن شدند
فرهنگ فارسی عمید
که گام چون شیر دارد، که گام چون شیر بردارد، کنایه از متهور و بیباک و دلیر، (یادداشت مؤلف) :
شیرگام و پیل زور و گرگ پوی و گورگرد
ببردو آهوجه و روباه عطف و رنگ تاز،
منوچهری
لغت نامه دهخدا
شیری رنگ، به رنگ شیری، (یادداشت مؤلف)، شیربام، قسمی از فیروزه که رنگ شیر دارد و آنرا لبنی نیز نامند، فیروزج، (یادداشت مؤلف)، رجوع به شیربام شود
لغت نامه دهخدا
شیرفام. شیری، قسمی مروارید به رنگ شیر. (یادداشت مؤلف) : و منه (من اللؤلؤ ما یشبه اللبن فیسمی شیربام. (الجماهر بیرونی). خیر الفیروزج الشیربام الاخضر الاّسمانجونی العتیق. (جاحظ) ، (از مجلۀ مجمع علمی دمشق ص 331). و گویا معرب شیرفام باشد
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کلباد است که در بخش بهشهر شهرستان ساری واقع است و 1245 تن سکنه دارد و ایستگاه تیرتاش نزدیک این آبادی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
تثنیۀ حیره. حیره و کوفه. (منتهی الارب). تثنیۀ حیره و کوفه، با تغلیب. زیرا پایتخت ملوک عرب بوده است. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(صُ بَ تَ / تِ)
که تاخت ممتد و طولانی دارد، که تاخت و تاز او دراز کشد:
بده پند و خاموش یکچند روزی
یله کن بدین کرۀ دیر تازش،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
قصبۀ مرکز دهستان پیرتاج، بخش حومه شهر بیجار، واقع در 66هزارگزی خاور بیجار، کوهستانی، سردسیر، دارای 1500 تن سکنه، آب آن از چشمه و قنات، محصول آنجا غلات و میوه و انگور فراوان و قلمستان و لبنیات، شغل اهالی زراعت، گله داری و باغبانی، صنایع دستی زنان، قالیچه و جاجیم بافی، راه آن مالرو است، در فصل خشکی از طریق خانباغی اتومبیل میتوان برد، دبستان، پاسگاه ژاندارمری و 5 باب دکان دارد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
یکی از پنج بلوک بیجار ناحیۀ گروس، و آن از مغرب به بیجار محدود است و دارای 49 قریه و 8/9 فرسنگ مساحت و 8462 تن سکنه است، و رجوع به جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 72 شود
لغت نامه دهخدا
(رُ)
مرکّب از: بی + رحام، رحام در لغت عرب بمعنی بیماری است در شکم گوسفند و مؤلف پس از نقل شعر ذیل از ناصرخسرو:
بیرحمی و درشت که از دستبندتو
نه نیک سام رست و نه بدحام بیرحام.
نوشته اند بنظر میرسد که کلمه رحام در این شعر ’زحام’ باشد ولی اگر رحام باشد شاید توسعاً بمعنی رنج و بیماری است
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ کَ)
تازنده چون تیر، تیزتاز، رجوع به تیزتاز شود
لغت نامه دهخدا
که دیر مطیعشود، خودسر، که آسان تن به اطاعت ندهد:
ندانی کو چگونه خویش کام است
ز خوی بد چگونه دیررام است،
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دو روضه متعلق به بنی اسد در طریق حاج مصعد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بیرام
تصویر بیرام
ویران، ویرانه، بیران
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی بزرگ سرخرگ سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیران
تصویر آیران
ایران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتام
تصویر ایتام
یتیم دار شدن زن، جمع یتیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایرام
تصویر ایرام
آماسیدن، آماس کردن پستان آماس پستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیتام
تصویر خیتام
مهر انگشتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیر تام
تصویر غیر تام
نارسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیررام
تصویر دیررام
خودسر، که آسان تن به اطاعت ندهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایتام
تصویر ایتام
جمع یتیم، بی پدران و بی مادران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آورتا
تصویر آورتا
بزرگ سرخ رگ، رگ جان، مام رگ
فرهنگ واژه فارسی سره
نام دهکده ای در شرق بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی