جدول جو
جدول جو

معنی آژور - جستجوی لغت در جدول جو

آژور
در بعض فرهنگهاآزور ضبط کرده اند و بیت انوری را که در فرهنگها برای آزور نیز شاهد آمده مثال آورده اند، و ظاهراً تصحیف آزور باشد
لغت نامه دهخدا
آژور
فرانسوی روزن دوزی
تصویری از آژور
تصویر آژور
فرهنگ لغت هوشیار
آژور
روزندوزی
تصویری از آژور
تصویر آژور
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آتور
تصویر آتور
(دخترانه)
آذر، آتش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آشور
تصویر آشور
(پسرانه)
برهم زننده، تغییر دهنده، نام دومین فرزند سام که نینوا را بنا نهاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آگور
تصویر آگور
آجر، خشت پخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آخور
تصویر آخور
طاقچه ای که در کنار دیوار درست می کنند و خوراک چهارپایان را در آن می ریزند، جای علف خوردن چهارپایان، کنایه از اسطبل، طویله، آخورگاه
آخور کسی پر بودن: کنایه از بی نیازی او از لحاظ مادی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آژیر
تصویر آژیر
صدایی خاص و ممتد برای باخبر کردن دیگران از حادثه، دستگاهی که صدا را برای هشدار و تخدیر ایجاد می کند، باهوش، هوشمند، هوشیار، زیرک، محتاط، مراقب، برای مثال سپه را بیارای و آژیر باش / شب و روز با ترکش و تیر باش (فردوسی - ۴/۲۳۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آژوغ
تصویر آژوغ
آژغ، شاخه ای که از درخت خرما یا تاک ببرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کژور
تصویر کژور
ریشۀ تلخ گیاه زرنباد، برای مثال عسلش را به حنظل است نسب / شکرش را برادر است کژور (ناصرخسرو - ۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آزور
تصویر آزور
حریص، صاحب آز، آزمند، برای مثال چو داننده مردم بود آزور / همی دانش او نیاید به بر (فردوسی - ۷/۵۲)برای مثال جرعۀ جام جود اگر بخورم / نکند درد منّتم مخمور ی مرد باش ای حمیّت قانع / خاک خور ای طبیعت آزور (انوری - ۲۳۸)
فرهنگ فارسی عمید
در کلمات مرکبه مثل دویت آشور و تنورآشور، مخفف آشورنده است، یعنی بهم زننده
لغت نامه دهخدا
نام پسر دوم سام بن نوح، و مملکت آشور به نام او خوانده شده است
نام رب النوع بزرگ آسوریان
لغت نامه دهخدا
نام رودی بزرگ، فاصل سیبریا و منچوری، و آن را ساخالین نیز نامند
لغت نامه دهخدا
خشت پخته، آجر، (ربنجنی)، کرمید:
بر در و بام برف پنداری
بیخته گچ و کشته آگور است،
مسعودسعد،
خانه جغد را بکوشیدی
بگچ آگور و نقش پوشیدی
آن گچ آگور کرده خانه دین
وین بیاراسته بنور یقین،
سنائی،
آهک کافوروش اندوده بر آگور او
خشت زرین را مطلا کرده گوئی آب سیم،
ابن یمین
لغت نامه دهخدا
تصویری از کژور
تصویر کژور
هندی از ریشه چینی زرنباد از گیاهان زر نباد: (عسلش را بحنظل است نسب شکرش را برادر است کژور)، (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزور
تصویر آزور
آزمند حریص آزمند حریص طماع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آژوغ
تصویر آژوغ
آنچه از شاخه های درخت خرما و تاک انگور و درختان دیگر ببرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آجور
تصویر آجور
خشت پخته، آجر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخور
تصویر آخور
جای علف خوردن چهار پایان - طویله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگور
تصویر آگور
خشت پخته، آجر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنور
تصویر آنور
فرانسوی بی دم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلور
تصویر آلور
فرانسوی روش: زبانزد هواپیمائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آژیر
تصویر آژیر
هوشمندوزیرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزور
تصویر آزور
((وَ))
حریص، طماع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کژور
تصویر کژور
((کَ ژُ))
ریشه گیاه زرنباد که بسیار تلخ است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آگور
تصویر آگور
خشت پخته، آجر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشور
تصویر آشور
گوشه ای است در دستگاه راست ماهور و دستگاه راست پنجگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آژیر
تصویر آژیر
((ژَ))
زیرک، محتاط، قوی، توانا، برحذر کننده، پرهیزگار، غلبه، فریاد، اعلام خطر، آماده، مهیا، قوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آخور
تصویر آخور
((خُ))
طویله، اصطبل، حوضچه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آنور
تصویر آنور
بیدم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلور
تصویر آلور
روش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آتور
تصویر آتور
آپولون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آژیر
تصویر آژیر
آلارم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آگور
تصویر آگور
آجر
فرهنگ واژه فارسی سره