مرکب است از کژ + پسوند ’ور’ و جز در مثال ذیل جای دیگر دیده نشد. و ظاهراً به معنی بدشکل و بدهیأت و کج و کوله باشد، اما ظاهراً در قیاس با ’بربری’ بایدکَژوَری خواند. (یادداشت مؤلف) : از آشیان غراب طاووس نپرد... و در پارگین صدف دُر نزاید و از آهوی کژوری مشک بربری نخیزد. (سندبادنامه ص 298)
هندی کجور و اصل کلمه چینی است. (فرهنگ فارسی معین). دوائی است و بیخ گیاهی است تلخ و آن را زرنباد نیز گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). گیاهی باشد تلخ مزه که در دواها بکار برندو او را زرنباد گویند. (از برهان) (جهانگیری). اسم فارسی زرنباد است. (فهرست مخزن الادویه) : عسلش را به حنظل است نسب شکرش را برادر است کژور. ناصرخسرو