جدول جو
جدول جو

معنی آوران - جستجوی لغت در جدول جو

آوران(وَ)
در حال آوردن
لغت نامه دهخدا
آوران
در حال آوردن
تصویری از آوران
تصویر آوران
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آوگان
تصویر آوگان
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی و پیشرو سپاه فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آزران
تصویر آزران
(پسرانه)
منسوب به آزر، آزر نام پدر یا عموی حضرت ابراهیم، نام نژادی از اسبکه پاهایش سیاه و دستانش به رنگی دیگر است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوران
تصویر پوران
(دخترانه)
موفق، جانشین، یادگار، پوران دخت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توران
تصویر توران
(دخترانه)
نام دختر خسروپرویز، سرزمین تور، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زوران
تصویر زوران
(پسرانه)
نام نوعی کشتی باستانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوران
تصویر نوران
(دخترانه)
نور (عربی) + ان (فارسی) ،مرکب از نور (روشنایی) + ان (پسوند اتصاف)، نام روستایی در نزدیکی اردبیل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذران
تصویر آذران
(پسرانه)
آتش ها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اوران
تصویر اوران
(دخترانه)
در گویش سیستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوران
تصویر هوران
(دخترانه و پسرانه)
آفتاب (نگارش کردی: هران)، مرغزار کوچک در کوهستان (نگارش کردی: ههوران)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فوران
تصویر فوران
بیرون آمدن آب یا مایعی از جایی با فشار، جوشش، جهیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوران
تصویر بوران
سرمای سخت و باد شدید که با برف یا باران همراه است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوران
تصویر دوران
گردیدن گرد چیزی، گردش کردن چیزی پیرامون چیز دیگر، گردش دایره مانند، گردش گرد چیزی
دوران دم: در علم زیست شناسی گردش خون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثوران
تصویر ثوران
برانگیخته شدن، هیجان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آوردن
تصویر آوردن
چیزی یا کسی را با خود از جایی به جایی یا از نزد کسی به نزد کس دیگر رساندن، پدید کردن، تولید کردن، ظاهر کردن، در میان نهادن، زاییدن، مهیا کردن، آماده کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوران
تصویر فوران
جوشیدن دیگ و چشمه و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوران
تصویر شوران
گل کاجیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوران
تصویر کوران
جاری، رایج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثوران
تصویر ثوران
برانگیخته شدن، برخاستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوران
تصویر خوران
خورنده
فرهنگ لغت هوشیار
ترخون ترخان از گیاهان پوست پیل فارسیان} حور {را به گونه تک به کار برند و به شیوه پارسی رمن گردانند زنان بهشتی فرشتگان زمینی پریرویان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوران
تصویر دوران
چرخ خوردن، گردش، دور زدن، گشتن، گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیران
تصویر آیران
ایران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخران
تصویر آخران
دو پستان شتر که پیوسته به هم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوران
تصویر بوران
سرمای سخت و باد شدید که با برف و باران همراه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی یا کسی را از جایی به جای دیگر یا از نزد کسی بنزددیگری رسانیدن اتیان مقابل بردن، ظاهرکردن پدید کردن، روایت کردن حکایت گفتن قصه گفتن، زاییدن زادن تولید، سبب شدن، نشان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آوردن
تصویر آوردن
((وَ یا وُ دَ))
چیزی یا کسی را از جایی به جای دیگر رساندن، کردن، روایت کردن، حکایت گفتن، زاییدن، به دنیا آوردن، ارزیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوران
تصویر بوران
باران یا برفی که با باد باشد، باد شدیدی که برف های کوه را از جایی به جایی منتقل کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثوران
تصویر ثوران
((ثَ وَ))
هیجان، به هیجان آمدن، برخاستن گرد و غبار، برپا شدن فتنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوران
تصویر دوران
((دَ وَ))
گردش، چرخش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوران
تصویر دوران
((دُ))
روزگار، عهد، دوره، عصر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فوران
تصویر فوران
((فَ وَ))
جوشیدن یا جهیدن آب از چشمه یا لوله، جهیدن رگ، جوشش، جهش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوران
تصویر کوران
جریان، بحبوحه، جریان هوا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوران
تصویر بوران
برف باد
فرهنگ واژه فارسی سره