جدول جو
جدول جو

معنی آنح - جستجوی لغت در جدول جو

آنح(نِ)
دم برآرنده از تاسه و جز آن. بسختی نفس کشنده، آنکه تنحنح کند. آنکه سینه روشن کند، مجازاً، بخیل، یعنی آنکس که چون چیزی از او خواهند تنحنح آرد از بخل. ج، انّح
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آنو
تصویر آنو
(دخترانه)
در دین بابلی، نام خدای آسمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آنا
تصویر آنا
(دخترانه)
دوست داشتنی ظریف خوش اندام، برانگیزاننده لطف و محبت، مادر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آنچ
تصویر آنچ
آن چیز، هرچه، آن چیز که، هر چیز که
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنح
تصویر جنح
پناه، حامی، پشتیبان، امان، زنهار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آنک
تصویر آنک
کلمۀ اشاره برای دور
آبله، تاول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آنا
تصویر آنا
همان دم، به یک دم، در یک لحظه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آنی
تصویر آنی
موقت، موقتی، فوری، بی درنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آنه
تصویر آنه
سکۀ رایج هندوستان، معادل یک شانزدهم روپیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آند
تصویر آند
قطب مثبت باتری الکتریکی و مانند آنه، جریان برق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دنح
تصویر دنح
یکی از اعیاد مسیحیان، عید خاج شویان
فرهنگ فارسی عمید
(نِ حَ)
زن کوتاه قد
لغت نامه دهخدا
تصویری از آنا
تصویر آنا
بی درنگ فی الفور همان دم در یک لحظه بیکدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنح
تصویر زنح
ستودن، راندن، تنگ گرفتن در داد و ستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنح
تصویر بنح
گوشت بریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنی
تصویر آنی
زود گذر گذرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنه
تصویر آنه
زن ناله کننده
فرهنگ لغت هوشیار
میانه راه سربسته گویی، رای کسی را زدن، بدی رساندن، در گناه انداختن، آشکارکردن رای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنح
تصویر جنح
زی، بخش، دوش (کتف)، پاسی از شب بال زدن
فرهنگ لغت هوشیار
سرگیجه، دماغک دماغ کوچک بر سر برخی پرندگان جدا از بینی آنان، مغزچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنت
تصویر آنت
آن ترا: آنت بس است، زهی احسنت
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته نام روز ششم کانون الاخر است جشن ترسایان است که در آن روز یحیی عیسی را در رود اردن به آ یین شست روز دوازدهم پس از زایش عیسی است که در آن روز ستاره ای شگفت در آسمان دیده شد روز ششم ماه کانون الاخر روزه عید دنح مسیحیان است. گویند که یحیی بن زکریا درین روز مسیح را در آب معمودیه بنهر اردن غسل تعمید داد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنک
تصویر آنک
آبله که در اندام برآید سرب از توپال ها سرب اسرب. آنکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنحه
تصویر آنحه
زن کوتاه قد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنف
تصویر آنف
فرمانبردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنح
تصویر فنح
کم نوشی: در ستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنس
تصویر آنس
خو گرفته، خو گیرنده، مانوس خو گرفته، خو گیرنده، مانوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنچ
تصویر آنچ
مخفف آنچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنه
تصویر آنه
((نِ یا نَ))
پسوند ساختن قید از صفت، مردانه، دلیرانه، گاه به آخر اسم و صفت ملحق گردد به معنای ذیل، مانند، مثل، لایق، متعلق به، منسوب به، در حال، در وقت، به صفت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آنک
تصویر آنک
آبله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آنا
تصویر آنا
همان دم، به یک دم، در دم، در یک دم، همان دم، بیدرنگ، شتابان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنس
تصویر آنس
خوگیر، خوگیرنده تر، سربه راه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنف
تصویر آنف
فرمانبردار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنی
تصویر آنی
بیدرنگ، زودگذر، گذرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آند
تصویر آند
فراز
فرهنگ واژه فارسی سره