جدول جو
جدول جو

معنی آنالیز - جستجوی لغت در جدول جو

آنالیز
فرانسوی واکافت آناکاوی
تصویری از آنالیز
تصویر آنالیز
فرهنگ لغت هوشیار
آنالیز
عمل تجزیه فیزیکی یا منطقی جسم، تجزیه، شاخه ای از علم ریاضی که به مطالعه رفتار توابع از نظر حد و پیوستگی و مشتق پذیری و غیره می پردازد، فهرست بندی داده های یک مسئله و داده های دیگر مربوط به آن و سپس جست و جوی هدف با مشخص کردن
تصویری از آنالیز
تصویر آنالیز
فرهنگ فارسی معین
آنالیز
آناکاوی، واکافت، واکاوی
تصویری از آنالیز
تصویر آنالیز
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آنالی
تصویر آنالی
(دخترانه)
برخوردار از محبت مادر، کنایه از نور چشمی مادر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آزالیا
تصویر آزالیا
(دخترانه)
گلی خوشبو که معمولاً به شکل قیف یا زنگوله است و به رنگهای سفید صورتی زرد قرمز و ارغوانی دیده می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرالیا
تصویر آرالیا
(دخترانه)
نام عمومی گروهی از گیاهان علفی یا درختی و درختچه ای که بعضی از آنها زینتی اند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آناهید
تصویر آناهید
(دخترانه)
آناهیتا، الهه آب، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پالیز
تصویر پالیز
(دخترانه)
باغ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آنیلین
تصویر آنیلین
مایعی روغنی، بی رنگ، مرکب از کربن، هیدروژن و اکسیژن که از نیتروبنزن به دست می آید و در رنگ سازی، داروسازی و تهیۀ آفت کش کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
عمل جدا کردن کلوئیدهای داخل یک محلول از سایر مواد با کمک عشای نیمه تراوا، در پزشکی جدا کردن مواد سمی و زائد از خون با کمک دستگاهی ویژه، برای بیمارانی که نارسایی کلیوی دارند یا مسموم شده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آزالیا
تصویر آزالیا
نوعی درختچۀ سمی، دارای گل های زنگی یا قیفی، خوشبو و به رنگ های سفید، صورتی، زرد، قرمز یا ارغوانی که در نواحی کوهستانی می روید و بعضی از اقسام آن را در گلدان می کارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قناویز
تصویر قناویز
نوعی پارچۀ ابریشمی ساده که بیشتر به رنگ سرخ است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهالیز
تصویر دهالیز
دهلیز ها، دالیز ها، دالیج ها، دالان ها، جمع واژۀ دهلیز
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
جمع واژۀ دهلیز. (منتهی الارب) (دهار) (ناظم الاطباء). مکانی که میان دروازۀ خانه باشد. (از آنندراج).
- ابناء دهالیز، بچه که پدرش ندانند. (یادداشت مؤلف). کودکانی که از راه برداشته شده باشند. (از آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به دهلیز شود
لغت نامه دهخدا
بر باد دادن خرمن کاه و غیره، (فرهنگ اسدی، خطی)
لغت نامه دهخدا
مادۀ رنگی که از زغال سنگ گیرند
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان هروآباد با 168 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرختی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
قومی است و مفرد آن کالوز است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج). جمع واژۀ کالوز. (ناظم الاطباء). و آنها کسانی هستند که با سلاح بیرون آیندوقتی که بخواهند آب را به خود اختصاص دهند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به کالوز شود
لغت نامه دهخدا
در شیمی طریقه ای برای جدا ساختن یک کولوئید ازجسمی که بحالت محلول واقعی است بوسیلۀ استعمال غشائی (طبیعی یا مصنوعی) که فقط نسبت به یکی از دو جسم قابل نفوذ است و جسم دیگر از آن عبور نمیکند، ذرات مادۀ محلول از غشاء میگذرند ولی ذرات کولوئید بعلت درشتی بوسیلۀ غشاء متوقف میشوند مثلا بدین وسیله میتوان محلول نمک یا قند را از محلول نشاسته (کولوئید) جدا کرد، اسباب اجرای دیالیز را دیالیزگر خوانند، (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
قسمی پارچه در دورۀ محمد شاه و اوائل ناصرالدین شاه. پارچه ای نخی که زمینۀ آن برنگهای مختلف بود و خطوطی از رنگی دیگر بموازات و برنگی جز رنگ زمینۀ پارچه با فاصله های بسیار کم بر آن نقش کرده بوده اند
لغت نامه دهخدا
(فَ)
جمع واژۀ فالیز. (دهار). و فالیز معرب پالیز است
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ منحاز. (مهذب الاسماء). رجوع به منحاز شود
لغت نامه دهخدا
پارسی است غناویز پارچه ساده ابریشمی که بیشترسرخ است قسمی پارچه ساده ابریشمین (غالبا سرخ رنگ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهالیز
تصویر دهالیز
جمع دهلیز، از ریشه پارسی دهلیزها
فرهنگ لغت هوشیار
در شیمی طریقه ای برای جدا ساختن یک کولرئیداز جسمی که بحالت محلول واقعی است بوسیله استعمال غشائی که فقط نسبت به یکی از دو جسم قابل نفوذ است و جسم دیگر از آن عبور نمیکند دیالیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به انیلین مایعی است بیرنگ و با بوی نامطبوع که در هوا کدر میشود و درآب کم محلول است و آن یکی از ترکیبات بنزین است اگر مخلوط نیتر و بنزین و براده آهن و اسید استیک را تقطیر کنیم آنیلین بدست میاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنلید
تصویر آنلید
فرانسوی زرفینی
فرهنگ لغت هوشیار
مایعی است بی رنگ و با بوی نامطبوع که در هوا کدر می شود و درآب کم محلول است و آن یکی از ترکیبات بنزین است و نشانه آن در شیمی 2 NH 5 H 6 C است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قناویز
تصویر قناویز
((قَ))
نوعی پارچه ابریشمی ساده که بیشتر به رنگ سرخ است
فرهنگ فارسی معین
((لُ))
ویژگی سیگنال یا دستگاهی که با کمیت هایی سروکار دارد که پیوسته تغییر می کند، مقابل دیجیتال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آنالیست
تصویر آنالیست
آناکاو، فرگشا، واکاو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنیلین
تصویر آنیلین
رنگزا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناچیز
تصویر ناچیز
مختصر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنلید
تصویر آنلید
زرفینی
فرهنگ واژه فارسی سره
پارچه ای نازک ابریشمی
فرهنگ گویش مازندرانی