جدول جو
جدول جو

معنی آمیزشکار - جستجوی لغت در جدول جو

آمیزشکار
آمیزگار، خوش معاشرت، خوش منش، معاشرتی
متضاد: مردم گریز
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آمرزشکار
تصویر آمرزشکار
آمرزنده، آمرزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میرشکار
تصویر میرشکار
کسی که مامور و متصدی آماده ساختن وسایل شکار است، سرپرست و نگهبان شکارگاه، بزرگ شکارچیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آمیزگار
تصویر آمیزگار
آمیزنده، معاشرت کننده، کسی که بسیار با مردم آمیزش و همنشینی کند
فرهنگ فارسی عمید
(مُ زِ)
آمرزگار. آمرزنده. غافر. عفوّ. غفور. غفّار
لغت نامه دهخدا
(اَ شِ)
رئیس و مهتر شکارچیان. میرشکار. رجوع به میرشکار شود
لغت نامه دهخدا
آمیزنده، خواهان معاشرت، بسیار معاشرت کننده با مردمان، خالط، خلط، لابک، مخالط:
وگر خنده رویست و آمیزگار
عفیفش ندانند وپرهیزگار،
سعدی،
بگویند ازاین حرف گیران هزار
که سعدی نه اهل است و آمیزگار،
سعدی
لغت نامه دهخدا
(شِ)
رئیس و مهتر شکارچیان. (ناظم الاطباء). مهتر قورچیان. (آنندراج). لقب رئیس شکارچیان شاه. شکارچی باشی. (یادداشت مؤلف). لقب مهتر نخجیرگران دربار، قوشچی باشی و بازدار و دارندۀ مرغان شکاری. (ناظم الاطباء). مهتر قوشچیان شاه چه قوش به معنی باز شکاری است و قوشچی یعنی مسؤول و دارندۀ باز شکاری سلطنتی. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آمرزشکار
تصویر آمرزشکار
آمرزنده، غافر، عفو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمیزگار
تصویر آمیزگار
آمیزنده، خواهان، معاشرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میرشکار
تصویر میرشکار
کسی که بر شکارچیان پادشاه وامیر ریاست دارد مهتر صیادان: (مهدی قلی خان و میر شکار و سایراسب انداختند در نارا گرفتند)
فرهنگ لغت هوشیار
((زِ))
کسی که در دانشگاه یا مدرسه عالی تدریس می کند و مقامش پایین تر از استادیار است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمیزگار
تصویر آمیزگار
معاشر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میرشکار
تصویر میرشکار
((ش))
کسی که بر شکارچیان پادشاه و امیر ریاست دارد، مهتر صیادان
فرهنگ فارسی معین
آمیزشکار، آمیزنده، خوش سلوک، خوش معاشرت، معاشر، معاشرتی
متضاد: مردم گریز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کسی که از طرف مردم روستا برای حفاظت از مزارع و شکار خوک
فرهنگ گویش مازندرانی