جدول جو
جدول جو

معنی آمیب - جستجوی لغت در جدول جو

آمیب
جاندار تک سلولی از ردۀ آغازیان که در آب های شیرین و جاهای مرطوب زندگی می کند
فرهنگ فارسی عمید
آمیب
فرانسوی تک یاخته جانور یک سلولی از رده ریشه پائیان که هم در آبهای شیرین و هم در آبهای دریا میزید حرکت و تغذیه وی بوسیله پاهای کاذب است. پروتوپلاسم آنها برهنه و بدون پوسته خارجی است
فرهنگ لغت هوشیار
آمیب
جاندار ذره بینی تک سلولی از رده آغازیان که در آب های شیرین و جاهای مرطوب و در آب حوض ها پیدا می شود. نوعی از آن در روده انسان تولید می گردد و باعث اسهال خونی می شود
فرهنگ فارسی معین
آمیب
تک یاخته، تک سلولی
تصویری از آمیب
تصویر آمیب
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آمین
تصویر آمین
(دخترانه و پسرانه)
قبول کن، بپذیر، چنین باشد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آمیز
تصویر آمیز
آمیختن، پسوند متصل به واژه به معنای آمیخته با، برای مثال خشم آمیز، عبیرآمیز، مردم آمیز، مشک آمیز، دلم رمیدۀ لولی وشی ست شورانگیز / دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز (حافظ - ۵۳۶)، نزدیکی کردن، مقاربت، جماع، همنشینی، دوستی، مراوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
هر عیب، نقص یا جراحت که به سبب عاملی مانند ضربه ایجاد می شود، صدمه، تماس، سایش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشیب
تصویر آشیب
آشیبیدن، جنگیدن، ستیزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آمیغ
تصویر آمیغ
آمیزش، آمیختن، مباشرت، نزدیکی کردن، جماع، برای مثال بسی گرد آمیغ خوبان مگرد / که تن سست و جان کم کند، روی زرد (اسدی - ۲۴۲)
آمیخته، پسوند متصل به واژه به معنای ممزوج مثلاً زهرآمیغ، عنبرآمیغ، نوش آمیغ، مرگ آمیغ، برای مثال آه از این جور بدزمانۀ شوم / همه شادی او غمان آمیغ (رودکی - ۵۲۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آمین
تصویر آمین
اجابت کن، بپذیر، چنین باد. معمولاً بعد از دعا می گویند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آمین
تصویر آمین
قصد کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
آمیزش مزج خلط، مباشرت مجامعت آرمش با، در بعضی کلمات مرکب بمعنی (آمیخته) و ممزوج و آمیز آید: نوش آمیغ غم آمیغ گوهر آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمیز
تصویر آمیز
مباشرت، صحبت، آمیزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
زخم، کوب، ضرب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمیغ
تصویر آمیغ
آمیزش، مباشرت، مجامعت و نیز پسوندی که معنای آمیختگی می دهد مانند، مرگ آمیغ، زهرآمیغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
زخم، صدمه، رنج، آفت، بلا، آزار، زیان، ضرر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمین
تصویر آمین
کلمه ای است که پس از دعا گویند، به معنی برآور! بپذیر! اجابت کن !
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمین
تصویر آمین
ایدون باد، چنین باد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آمیغ
تصویر آمیغ
ترکیب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
Damage
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
dommage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
נזק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
नुकसान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
kerusakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
ความเสียหาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
schade
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
dano
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
daño
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
danno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
损坏
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
szkoda
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
пошкодження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
Schaden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
ущерб
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
損害
دیکشنری فارسی به ژاپنی