جدول جو
جدول جو

معنی آمیب

آمیب
جاندار ذره بینی تک سلولی از رده آغازیان که در آب های شیرین و جاهای مرطوب و در آب حوض ها پیدا می شود. نوعی از آن در روده انسان تولید می گردد و باعث اسهال خونی می شود
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آمیب

آمیب

آمیب
فرانسوی تک یاخته جانور یک سلولی از رده ریشه پائیان که هم در آبهای شیرین و هم در آبهای دریا میزید حرکت و تغذیه وی بوسیله پاهای کاذب است. پروتوپلاسم آنها برهنه و بدون پوسته خارجی است
فرهنگ لغت هوشیار

آمیب

آمیب
جاندار تک سلولی از ردۀ آغازیان که در آب های شیرین و جاهای مرطوب زندگی می کند
فرهنگ فارسی عمید

آمیغ

آمیغ
آمیزش مزج خلط، مباشرت مجامعت آرمش با، در بعضی کلمات مرکب بمعنی (آمیخته) و ممزوج و آمیز آید: نوش آمیغ غم آمیغ گوهر آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار