جدول جو
جدول جو

معنی آماینده - جستجوی لغت در جدول جو

آماینده
سازنده و آراینده، به رشته کشنده
تصویری از آماینده
تصویر آماینده
فرهنگ فارسی عمید
آماینده
تهیه کننده
تصویری از آماینده
تصویر آماینده
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نماینده
تصویر نماینده
نشان دهنده، در علوم سیاسی کسی که از طرف کس دیگر برای مذاکره در امری یا انجام دادن کاری معین شده باشد، وکیل، نایب، علامت، نشانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
آلوده کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آراینده
تصویر آراینده
آرایش دهنده، زینت دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آساینده
تصویر آساینده
استراحت کننده، آنکه در آسایش به سر می برد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آماسنده
تصویر آماسنده
ورم کرده باد کرده آماهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
آنکه آلاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آراینده
تصویر آراینده
آنکه آرایش دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آساینده
تصویر آساینده
آنکه آسودگی گرفته آنکه باسایش مشغول است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزماینده
تصویر آزماینده
آزمایش کننده آزمایشگر مجرب
فرهنگ لغت هوشیار
نشان دهنده، وکیل مباشر (ازطرف کسی)، کارگزار، وکیل مجلس (شوری سنا)، نشانه علامت، نماینده هر عدد عبارتست از تعداد دفعاتی که آن عدد باید در خود ضرب شود چون (بتوان دو 5) 2- مبین تعداد دفعاتی است که باید 5 در خود ضرب شود نما، آژان (مامور) بانک در شهرهای دیگر. یا نماینده سیاسی. کسی از طرف دولت متبوع خود در کشور دیگر ماموریت سیاسی دارد و آن شامل سفیران وزیران مختار و کارگزاران است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزماینده
تصویر آزماینده
((یَ دِ))
آزمایش کننده، آزمایشگر، مجرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
((نُ یا نَ یَ دِ))
نشان دهنده، وکیل مردم در مجلس، کسی که از طرف کس دیگر برای مذاکره در امری یا انجام کاری معین شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آساینده
تصویر آساینده
((یَ دِ))
استراحت کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
آژان، وکیل، اکسپوزان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آزماینده
تصویر آزماینده
اکسپریمانتاتور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آساینده
تصویر آساینده
امکانات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
Pollutant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
Agent, Representative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
agent, représentatif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
загрязнитель
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
Schadstoff
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
agent, reprezentatywny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
забруднювач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
agente, representativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
zanieczyszczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
агент , представницький
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
污染物
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
agent, representatief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
poluente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
Vertreter, repräsentativ
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آلاینده
تصویر آلاینده
inquinante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
agente, representativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نماینده
تصویر نماینده
агент , представительский
دیکشنری فارسی به روسی