معنی آزماینده - فرهنگ فارسی معین
معنی آزماینده
- آزماینده((یَ دِ))
- آزمایش کننده، آزمایشگر، مجرب
تصویر آزماینده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با آزماینده
پیماینده
- پیماینده
- طی کننده، هر گاه که اندازه ای دیگراندازه ها را بپیماید بارها و او را سپری کند، آنکه سنجد
فرهنگ لغت هوشیار