دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان، واقعدر 14 هزارگزی جنوب باختری سنقر و 5 هزارگزی باختر شوسۀ سنقر به کرمانشاه با 265 تن سکنه، آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و تریاک و توتون و انگور و قلمستان شغل اهالی زراعت و قالیچه و جاجیم و پلاس بافی است و از طریق عباس آباد در تابستان می توان اتومبیل برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان، واقعدر 14 هزارگزی جنوب باختری سنقر و 5 هزارگزی باختر شوسۀ سنقر به کرمانشاه با 265 تن سکنه، آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و تریاک و توتون و انگور و قلمستان شغل اهالی زراعت و قالیچه و جاجیم و پلاس بافی است و از طریق عباس آباد در تابستان می توان اتومبیل برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان دشت سر، بخش مرکزی شهرستان آمل. سکنۀ آن 110 تن. آب آن از نهر گرمرود و محصول آن لبنیات است. در تابستان تعدادی از سکنه به ییلاقات چلاو میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان دشت سر، بخش مرکزی شهرستان آمل. سکنۀ آن 110 تن. آب آن از نهر گرمرود و محصول آن لبنیات است. در تابستان تعدادی از سکنه به ییلاقات چلاو میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 25 هزارگزی جنوب خاوری خوسف. این ده کوهستانی با آب و هوای معتدل و 143 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن پنبه و غلات و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. مردم محل این ده را خلیلان نیز می گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان گل فریز بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 25 هزارگزی جنوب خاوری خوسف. این ده کوهستانی با آب و هوای معتدل و 143 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن پنبه و غلات و شغل اهالی زراعت و راه مالرو است. مردم محل این ده را خلیلان نیز می گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان حومه بخش طراهان شهرستان خرم آباد. واقع در 34 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 34 هزارگزی جنوب باختری راه خرم آباد به کوهدشت. با180 تن سکنه. آب آن از نهر خسروآباد و راه آن مالرومی باشد و در تابستان می توان اتومبیل برد ساکنان از طایفۀ نورعلی اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان حومه بخش طراهان شهرستان خرم آباد. واقع در 34 هزارگزی جنوب باختری کوهدشت و 34 هزارگزی جنوب باختری راه خرم آباد به کوهدشت. با180 تن سکنه. آب آن از نهر خسروآباد و راه آن مالرومی باشد و در تابستان می توان اتومبیل برد ساکنان از طایفۀ نورعلی اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان زیلائی بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. دارای 200 تن سکنه است. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات. شغل اهالی کارگر شرکت نفت، زراعت و گله داری. صنایع دستی قالیچه بافی. راه آن مالرو است و آثار خرابه های قدیمی باقی است. ساکنین از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان زیلائی بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز. دارای 200 تن سکنه است. آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات. شغل اهالی کارگر شرکت نفت، زراعت و گله داری. صنایع دستی قالیچه بافی. راه آن مالرو است و آثار خرابه های قدیمی باقی است. ساکنین از طایفۀ هفت لنگ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
فرقه ای از متصوفه بر طریقت ابی العباس سیاری. (از کشف المحجوب هجویری ص 323). رجوع به کشف المحجوب ص 198، 288، 323، 331 و طرائق الحقائق چ محمدمعصوم شیرازی چ محمد جعفر محجوب ص 522 و 523 شود
فرقه ای از متصوفه بر طریقت ابی العباس سیاری. (از کشف المحجوب هجویری ص 323). رجوع به کشف المحجوب ص 198، 288، 323، 331 و طرائق الحقائق چ محمدمعصوم شیرازی چ محمد جعفر محجوب ص 522 و 523 شود
نام آلان است، چون خزران نام خزر: و هرگز هیچکس در آن زمین (روس نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. (مجمل التواریخ)
نام آلان است، چون خزران نام خزر: و هرگز هیچکس در آن زمین (روس نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. (مجمل التواریخ)
دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان که در 11000گزی شمال خاوری کنگاور و 2000گزی خاور راه شوسۀ کرمانشاه به همدان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 130 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی و آبی و صیفی و مختصر انگور و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان که در 11000گزی شمال خاوری کنگاور و 2000گزی خاور راه شوسۀ کرمانشاه به همدان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 130 تن است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی و آبی و صیفی و مختصر انگور و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
آسبان، طحّان: چو بشنید از آسیابان سخن نه سر دید از آن کار پیدا نه بن، فردوسی، فروماند از آن آسیابان شگفت شب تیره اندیشه اندرگرفت، فردوسی، هر آنکس که او فرّ یزدان ندید از این آسیابان بباید شنید، فردوسی، گشاد آسیابان در آسیا به پشت اندرش بار لختی گیا، فردوسی، بدو آسیابان بتشویر گفت که جز تنگدستی مرا نیست جفت، فردوسی، بشد آسیابان دو دیده پرآب بزردی دو رخسار چون آفتاب، فردوسی، پدرمان یکی آسیابان پیر بر این دامن کوه نخجیرگیر، فردوسی، از این آسیابان بپرسید مه که برسم کرا خواهی ای روزبه ؟ فردوسی، از بس که بر تو برگشت این آسیای گیتی چون مرد آسیابان پرگرد آسیائی، ناصرخسرو، آسیابان را به بینی چون از او بیرون شوی وندرین جا هم ببینی چشمت ار بیناستی، ناصرخسرو
آسبان، طَحّان: چو بشنید از آسیابان سخُن نه سر دید از آن کار پیدا نه بن، فردوسی، فروماند از آن آسیابان شگفت شب تیره اندیشه اندرگرفت، فردوسی، هر آنکس که او فرّ یزدان ندید از این آسیابان بباید شنید، فردوسی، گشاد آسیابان در آسیا به پشت اندرش بار لختی گیا، فردوسی، بدو آسیابان بتشویر گفت که جز تنگدستی مرا نیست جفت، فردوسی، بشد آسیابان دو دیده پرآب بزردی دو رخسار چون آفتاب، فردوسی، پدرْمان یکی آسیابان پیر بر این دامن کوه نخجیرگیر، فردوسی، از این آسیابان بپرسید مه که بَرْسَم کرا خواهی ای روزبه ؟ فردوسی، از بس که بر تو برگشت این آسیای گیتی چون مرد آسیابان پرگرد آسیائی، ناصرخسرو، آسیابان را به بینی چون از او بیرون شوی وندرین جا هم ببینی چشمت ار بیناستی، ناصرخسرو
دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 28 هزارگزی باختر سنقر و 2 هزارگزی شمال چهار میلان. کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 80 تن شیعه هستند و به لهجۀ کردی، فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوب و توتون و شغل مردم زراعت و قالیچه و جاجیم و پلاس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 28 هزارگزی باختر سنقر و 2 هزارگزی شمال چهار میلان. کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 80 تن شیعه هستند و به لهجۀ کردی، فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوب و توتون و شغل مردم زراعت و قالیچه و جاجیم و پلاس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
جماعت. مردم. (آنندراج). جماعت مردمان و مردمان انبوه. (ناظم الاطباء). کسان بسیار: دارم آن سر که سری در قدمت اندازم وین خیالیست که اندر سر بسیاران است. سلمان (از آنندراج). بهر آنکه بسیاران خواسته اند که بنویسند داستانها که بدان خبیر بودیم. (دیاتسارون ص 6). و بسیاران در زایدن شادناک شوند. (ایضاً ص 8). و بسیاران از بنی اسرائیل پیش خدای خود بازگرداند. (ایضاً ص 8)
جماعت. مردم. (آنندراج). جماعت مردمان و مردمان انبوه. (ناظم الاطباء). کسان بسیار: دارم آن سر که سری در قدمت اندازم وین خیالیست که اندر سر بسیاران است. سلمان (از آنندراج). بهر آنکه بسیاران خواسته اند که بنویسند داستانها که بدان خبیر بودیم. (دیاتسارون ص 6). و بسیاران در زایدن شادناک شوند. (ایضاً ص 8). و بسیاران از بنی اسرائیل پیش خدای خود بازگرداند. (ایضاً ص 8)
دیدن آسیابان در خواب به تاویل، مردی بود که مردم را دردست ا و روزی بود و چون آسیابان جوان بود، به تاویل نیکو باشد و اگر بیند که آسیاب به خر میگردد یا با شتر، و آرد نیکو فرو می آید، دلیل بود که آسیابان را دولت و اقبال بود. اگر به وقت گردیدن، آسیابان بانگ سنگ آسیاب بشنود، کار وی قوی گردد. محمد بن سیرین
دیدن آسیابان در خواب به تاویل، مردی بود که مردم را دردست ا و روزی بود و چون آسیابان جوان بود، به تاویل نیکو باشد و اگر بیند که آسیاب به خر میگردد یا با شتر، و آردِ نیکو فرو می آید، دلیل بود که آسیابان را دولت و اقبال بود. اگر به وقت گردیدن، آسیابان بانگِ سنگِ آسیاب بشنود، کار وی قوی گردد. محمد بن سیرین