مال و اسباب، کالا، متاع، مال التجاره، قماش، برای مثال آخریان خرد سفته فرستم به دوست / هیچ ندارم دگر چون دل و جان نزد اوست (عسجدی - لغت نامه - آخریان)، دزد اگر با چراغ روی آرد / به گزیند ز کوشک آخریان (لغتنامه - اخریان)
مال و اسباب، کالا، متاع، مال التجاره، قماش، برای مِثال آخریانِ خِرد سفته فرستم به دوست / هیچ ندارم دگر چون دل و جان نزد اوست (عسجدی - لغت نامه - آخریان)، دزد اگر با چراغ روی آرد / به گزیند ز کوشک آخریان (لغتنامه - اَخریان)
ابتدایی، در علم زیست شناسی جاندارانی که بدن آن ها از یک یاخته تشکیل یافته و فقط با میکروسکوپ دیده می شوند و بیشتر در آب های شیرین و قعر دریاها میان خزه ها زندگی می کنند، تک یاخته ای. بعضی از آن ها در بدن انسان یا حیوانات یا گیاه ها به سر می برند، انگل
ابتدایی، در علم زیست شناسی جاندارانی که بدن آن ها از یک یاخته تشکیل یافته و فقط با میکروسکوپ دیده می شوند و بیشتر در آب های شیرین و قعر دریاها میان خزه ها زندگی می کنند، تک یاخته ای. بعضی از آن ها در بدن انسان یا حیوانات یا گیاه ها به سر می برند، انگل
آلودن، چیزی را از حالت پاکی خارج کردن، آلوده کردن، کثیف کردن، چیزی را با چیزی مخلوط کردن، آغشته کردن، تر کردن، خیس کردن، از حالت پاک خارج شدن، کثیف شدن، آلوده شدن
آلودن، چیزی را از حالت پاکی خارج کردن، آلوده کردن، کثیف کردن، چیزی را با چیزی مخلوط کردن، آغشته کردن، تر کردن، خیس کردن، از حالت پاک خارج شدن، کثیف شدن، آلوده شدن
پناه، زینهار، کلمه ای که هنگام ترس و وحشت و احساس خطر برای پناه جویی و کمک خواستن به کار برده می شود، برای مثال به کمندی درم که ممکن نیست / رستگاری به الامان گفتن (سعدی۲ - ۵۳۶)
پناه، زینهار، کلمه ای که هنگام ترس و وحشت و احساس خطر برای پناه جویی و کمک خواستن به کار برده می شود، برای مِثال به کمندی درم که ممکن نیست / رستگاری به الامان گفتن (سعدی۲ - ۵۳۶)
دهی از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند، واقع در 44000گزی شمال باختری قاین و 8000گزی شمال شوسۀ عمومی گناباد به قاین. جلگه، معتدل. سکنۀ آن 554 تن. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان نیم بلوک بخش قاین شهرستان بیرجند، واقع در 44000گزی شمال باختری قاین و 8000گزی شمال شوسۀ عمومی گناباد به قاین. جلگه، معتدل. سکنۀ آن 554 تن. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام آلان است، چون خزران نام خزر: و هرگز هیچکس در آن زمین (روس نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. (مجمل التواریخ)
نام آلان است، چون خزران نام خزر: و هرگز هیچکس در آن زمین (روس نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. (مجمل التواریخ)
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
معمور دایر بر پا مقابل ویران خراب: شهر آبادان کشور آبادان، مزروع کاشته، پر مشحون ممتلی، سالم تن درست فربه: (شتر به فربه و آبادان گشت) (کلیله)، مرفه در رفاه، ماء مون ایمن مصون یا آبادان بودن، بصفت آبادان متصف بودن
معمور دایر بر پا مقابل ویران خراب: شهر آبادان کشور آبادان، مزروع کاشته، پر مشحون ممتلی، سالم تن درست فربه: (شتر به فربه و آبادان گشت) (کلیله)، مرفه در رفاه، ماء مون ایمن مصون یا آبادان بودن، بصفت آبادان متصف بودن