پناه، زینهار، کلمه ای که هنگام ترس و وحشت و احساس خطر برای پناه جویی و کمک خواستن به کار برده می شود، برای مثال به کمندی درم که ممکن نیست / رستگاری به الامان گفتن (سعدی۲ - ۵۳۶)
پناه، زینهار، کلمه ای که هنگام ترس و وحشت و احساس خطر برای پناه جویی و کمک خواستن به کار برده می شود، برای مِثال به کمندی درم که ممکن نیست / رستگاری به الامان گفتن (سعدی۲ - ۵۳۶)
دهی است از دهستان گورگ بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 60هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 34هزارگزی خاور راه شوسۀ مهاباد به سردشت. منطقه ای است کوهستانی، هوای آن سرد و دارای 310 تن سکنه است. آب آن از رود خانه خورخوره و محصول آن غلات، توتون و حبوبات میباشد. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. در دو محل بفاصله 5000هزار گز به نام گلالان بالا و پائین مشهور است. سکنۀ گلالان بالا 215 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گورگ بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 60هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 34هزارگزی خاور راه شوسۀ مهاباد به سردشت. منطقه ای است کوهستانی، هوای آن سرد و دارای 310 تن سکنه است. آب آن از رود خانه خورخوره و محصول آن غلات، توتون و حبوبات میباشد. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. در دو محل بفاصله 5000هزار گز به نام گلالان بالا و پائین مشهور است. سکنۀ گلالان بالا 215 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام آلان است، چون خزران نام خزر: و هرگز هیچکس در آن زمین (روس نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. (مجمل التواریخ)
نام آلان است، چون خزران نام خزر: و هرگز هیچکس در آن زمین (روس نرسیده مگر گشتاسف بفرمان پدرش لهراسف در آن وقت که کیخسرو او را بخزران و آلانان فرستاد. (مجمل التواریخ)
نام دهی از دهستان کنار رود خانه شهرستان گلپایگان واقع در 12 هزارگزی شمال گلپایگان، کنار راه مال رو کیدر به دره باغ، دارای 114 تن سکنه شیعه، فارسی و لری زبان، محصول غلات و لبنیات و تریاک و پنبه، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالروست، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) نام دهی جزء دهستان رودبار قصران، بخش افجه شهرستان تهران در 28 هزارگزی شمال باختری گلندوک و هشت هزارگزی خاوری راه شمشک به تهران، دارای 911 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)، (تلفظ محلی لالون است، رجوع به لالون شود)
نام دهی از دهستان کنار رود خانه شهرستان گلپایگان واقع در 12 هزارگزی شمال گلپایگان، کنار راه مال رو کیدر به دره باغ، دارای 114 تن سکنه شیعه، فارسی و لری زبان، محصول غلات و لبنیات و تریاک و پنبه، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالروست، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) نام دهی جزء دهستان رودبار قصران، بخش افجه شهرستان تهران در 28 هزارگزی شمال باختری گلندوک و هشت هزارگزی خاوری راه شمشک به تهران، دارای 911 تن سکنه، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)، (تلفظ محلی لالون است، رجوع به لالون شود)
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
معمور دایر بر پا مقابل ویران خراب: شهر آبادان کشور آبادان، مزروع کاشته، پر مشحون ممتلی، سالم تن درست فربه: (شتر به فربه و آبادان گشت) (کلیله)، مرفه در رفاه، ماء مون ایمن مصون یا آبادان بودن، بصفت آبادان متصف بودن
معمور دایر بر پا مقابل ویران خراب: شهر آبادان کشور آبادان، مزروع کاشته، پر مشحون ممتلی، سالم تن درست فربه: (شتر به فربه و آبادان گشت) (کلیله)، مرفه در رفاه، ماء مون ایمن مصون یا آبادان بودن، بصفت آبادان متصف بودن