تاریک، (از ولف)، سخت تاریک، (شرفنامۀ منیری) : به منذر چنین گفت بهرام گور که اکنون که شد روز ما تارتور ازین تخمه گر نام شاهنشهی گسسته شود بگسلد فرهی، فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 2099)، رجوع به ’تار و تور’ شود، تارتار باشد، (شرفنامۀ منیری)، پاره پاره، ذره ذره، ریزه ریزه، رجوع به تارو تور شود
تاریک، (از ولف)، سخت تاریک، (شرفنامۀ منیری) : به منذر چنین گفت بهرام گور که اکنون که شد روز ما تارتور ازین تخمه گر نام شاهنشهی گسسته شود بگسلد فرهی، فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 2099)، رجوع به ’تار و تور’ شود، تارتار باشد، (شرفنامۀ منیری)، پاره پاره، ذره ذره، ریزه ریزه، رجوع به تارو تور شود