جدول جو
جدول جو

معنی آغارده - جستجوی لغت در جدول جو

آغارده
نم دیده، خیسیده، آلوده، آغشته
تصویری از آغارده
تصویر آغارده
فرهنگ فارسی عمید
آغارده
(دَ / دِ)
آغاریده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دوال یا تسمه که کفش دوز بر درز میان رویه و تخت کفش بدوزد تا آب و خاک درون کفش نرود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغرده
تصویر آغرده
نم دیده، خیسیده، آشامیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغاردن
تصویر آغاردن
تر کردن، خیسانیدن، نم کردن، نم کشیدن، خیسیدن، برای مثال پولاد نرم کی شود و شیرین / گرچه در انگبینش بیاغاری (ناصرخسرو - ۴۸۹)
سرشتن، آمیختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغارنده
تصویر آغارنده
تر کننده، خیس کننده
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ)
آغاریدن
لغت نامه دهخدا
(غَ دَ / دِ)
نم دیده. خیسیده. ترشده:
بدرد خاست کمرگاه و پشتت از ترّی
که پوشش زبرین تو بود آغرده.
سوزنی.
معنی جامۀ تنگ و نازک و نیز تنگ و پاره پاره بدین کلمه داده و به همین بیت استشهاد کرده اندو ظاهراً همان معنی خیسیده و نم دیده انسب است، مگر شواهد دیگری یافته شود، خوردشده
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
آزرده شده
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
دوالی که کفشگر بر درز میان رویه و زیرۀ کفش کند تا آب و خاک در درون نشود، کفۀ کفش که از درونسوی افکنند
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
آنکه آغارد
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
آغارده. خیسیده. خیسانیده. فژغرده. فرغارده. ترنهاده. آغشته، زهیده. تراویده. ترابیده، آغالیده
لغت نامه دهخدا
تصویری از آزارنده
تصویر آزارنده
موذی، موجع، مولم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آچاردن
تصویر آچاردن
در هم آمیختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشورده
تصویر آشورده
شورانیده، درهم کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغاردگی
تصویر آغاردگی
نم کشیدگی، آغشتگی
فرهنگ لغت هوشیار
خیساندن ترکردن نم کردن، آمیختن مزج، سرشتن، نم کشیدن خیسیدن، تراویدن زهیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغازنده
تصویر آغازنده
مبتدی، منشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغازیده
تصویر آغازیده
آغاز کرده ابتدا کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغالنده
تصویر آغالنده
محرک محرض، مفتن فتنه انگیز
فرهنگ لغت هوشیار
انگیخته تحریک شده، آشفته کرده پریشان ساخته، برشورانیده برانگیخته بفتنه و فساد و جنگ و ستیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغاندن
تصویر آغاندن
تر نهادن، خیساندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آماردن
تصویر آماردن
آماریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آواریه
تصویر آواریه
فرانسوی آبدیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آپاردی
تصویر آپاردی
بی چشم ورو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسارده
تصویر بسارده
زمین شخم شده، زمینی که جهت کاشتن چیزی آب داده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغادده
تصویر بغادده
جمع بغدادیکسانی که اهل بغدادند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغاریده
تصویر آغاریده
خیسیده، خیسانیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغارنده
تصویر آغارنده
آنکه آغارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغاردن
تصویر آغاردن
خواهد آغارد بیاغار آغارنده آغارده آغاریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزارده
تصویر آزارده
آزرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغرده
تصویر آغرده
نم کرده خیسیده، خیسانده خیسانیده، نوشیده آشامیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزاردن
تصویر آزاردن
رنجاندن رنجه کردن آسیب رسانیدن آزردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آغاردن
تصویر آغاردن
((دَ))
آغاریدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آواریه
تصویر آواریه
آبدیده
فرهنگ واژه فارسی سره