جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آغرده

آغرده

آغرده
نم دیده. خیسیده. ترشده:
بدرد خاست کمرگاه و پشتت از ترّی
که پوشش زبرین تو بود آغرده.
سوزنی.
معنی جامۀ تنگ و نازک و نیز تنگ و پاره پاره بدین کلمه داده و به همین بیت استشهاد کرده اندو ظاهراً همان معنی خیسیده و نم دیده انسب است، مگر شواهد دیگری یافته شود، خوردشده
لغت نامه دهخدا

آغنده

آغنده
آکنده آگنده. پنبه پیچیده و گرد کرده برای ریسیدن، نوعی از عنکبوت زهر دار رتیلا رتیل غنده
فرهنگ لغت هوشیار