که پیکار سازد. که جنگ در اندازد. که رزم آغازد. که حرب ترتیب دهد: ز بس خشت گردان پیکارساز شده پیل چون در نیستان گراز. اسدی. نمدپوشی آمد بجنگش فراز جوانی جهانسوز پیکارساز. سعدی
که پیکار سازد. که جنگ در اندازد. که رزم آغازد. که حرب ترتیب دهد: ز بس خشت گردان پیکارساز شده پیل چون در نیستان گراز. اسدی. نمدپوشی آمد بجنگش فراز جوانی جهانسوز پیکارساز. سعدی