جدول جو
جدول جو

معنی آشکارساز - جستجوی لغت در جدول جو

آشکارساز
دستگاهی برای نمایان کردن چیزهای نامرئی به وسیلۀ آثار آن ها، آشکار سازنده، هویدا کننده
تصویری از آشکارساز
تصویر آشکارساز
فرهنگ فارسی عمید
آشکارساز
(شْ / شِ)
اسبابی که وجود جریانهای برق مغناطیسی را ظاهر میسازد. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
آشکارساز
((ش ِ))
اسبابی که وجود جریان های برق مغناطیسی را ظاهر می سازد
تصویری از آشکارساز
تصویر آشکارساز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیکارساز
تصویر پیکارساز
آنکه ترتیب جنگ و پیکار دهد، پیکارسازنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارساز
تصویر کارساز
کارگشا، مشکل گشا، چاره جو
فرهنگ فارسی عمید
(شْ / شِ)
عمل آشکار ساختن جریانهای برق مغناطیسی. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(اَ قَ)
که پیکار سازد. که جنگ در اندازد. که رزم آغازد. که حرب ترتیب دهد:
ز بس خشت گردان پیکارساز
شده پیل چون در نیستان گراز.
اسدی.
نمدپوشی آمد بجنگش فراز
جوانی جهانسوز پیکارساز.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(اِ رَ / رِ فَ)
نخجیرگیر و صیاد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کارساز
تصویر کارساز
وکیل، مهندس، خدمتکار و مانند آن، کارگشا
فرهنگ لغت هوشیار
عمل آشکار ساختن هویدا کردن، عمل آشکار ساختن جریانهای برق مغناطیسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشکار ساز
تصویر آشکار ساز
اسبابی که وجود جریانهای برق مغناطیسی را ظاهر میسازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
بی پرده، صریح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارساز
تصویر کارساز
چاره جو، مشکل گشا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کارساز
تصویر کارساز
تاثیر گذار، مثمر ثمر، آکتیو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
مستقیماً
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
Openly, Overtly, Revealingly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
ouvertement, de manière révélatrice
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
อย่างเปิดเผย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
waziwazi, kwa uwazi, kwa wazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
açıkça, açığa çıkarıcı bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
공개적으로 , 명백히 , 드러내며
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
公然と , 明らかに
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
בגלוי , באופן גלוי , בצורה חושפנית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
खुलकर , स्पष्ट रूप से , प्रकट रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
secara terbuka, secara terang-terangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
offen, aufschlussreich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
openlijk, onthullend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
abiertamente, de manera reveladora
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
apertamente, in modo rivelatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
abertamente, de forma reveladora
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
公开地 , 明显地 , 揭示性地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
otwarcie, jawnie, w sposób ujawniający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
відкрито
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
открыто , явно , откровенно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آشکارا
تصویر آشکارا
খোলাখুলিভাবে , স্পষ্টভাবে , প্রকাশ্যে
دیکشنری فارسی به بنگالی