جدول جو
جدول جو

معنی آشرمه - جستجوی لغت در جدول جو

آشرمه
نمد زین اسب، مجموع زین، نمدزین، تنگ، دهانه و آنچه اسب را با آن می آرایند، ساز، زین افزار، یراغ، یراق، زین و برگ
تصویری از آشرمه
تصویر آشرمه
فرهنگ فارسی عمید
آشرمه
(شُ مَ / مِ)
زین و برگ. یراق اسب، نمدزین.
- آشرمه دریده، بی سروپا، و آن دشنامی است. و رجوع به آدرم و آدرمه و اترمه شود
لغت نامه دهخدا
آشرمه
زین وبرگ، یراق اسب
تصویری از آشرمه
تصویر آشرمه
فرهنگ لغت هوشیار
آشرمه
((شُ مِ))
آدرم
تصویری از آشرمه
تصویر آشرمه
فرهنگ فارسی معین
آشرمه
بند کفل اسب از جنس چرم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آذرمه
تصویر آذرمه
(دخترانه)
رئیس و بزرگ آتشها (آتشکده ها)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آدرمه
تصویر آدرمه
نمدزین، نمدی که زیر زین بر پشت اسب می اندازند، آدرم، ترمه، تکلتو، تکتلو
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ نَنْ دَ / دِ)
آنکه حرفتش آشرمه دوختن است
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ مَ)
واحد خشرم یعنی یک مگس انگبین و یک زنبور. (منتهی الارب).
- واحد خشارم الراس، یعنی یک غضروف بینی. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ / مِ)
شرمنده و خجل. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به شرمنده شود
لغت نامه دهخدا
(رِ مَ)
دندان. (مهذب الاسماء) ، سال قحط
لغت نامه دهخدا
(شِ رَ)
چوب شکافته
لغت نامه دهخدا
(ذَ مَهْ)
آذرماه:
وآن پرّ نگارینش بر او بازنبندند
تا آذرمه بگذرد و آید آذار.
منوچهری.
دست آذرمه از کمان هوا
تیرها زد چو ناوک دلدوز.
ازرقی
لغت نامه دهخدا
(تَ هَُ)
آواز کردن در خوردن. (از منتهی الارب) (از تاج العروس). منه، خشرمت الضبع، آواز کرد کفتار در خوردن. (از منتهی الارب) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ مَ)
نام یک وادی در نزدیکی آبی که به بحر خزر می ریزد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آذرمه
تصویر آذرمه
آذرماه
فرهنگ لغت هوشیار
نمد زین اسب و مانند آن تکلتو، زینی که نمد زین آن دو نیم بود، درفشکه بدان نمد زین دوزند، سلاح مانند خنجر و شمشیر و تیر و کمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشره
تصویر آشره
چوب شکافته
فرهنگ لغت هوشیار
نمد زین اسب و مانند آن تکلتو، زینی که نمد زین آن دو نیم بود، درفشکه بدان نمد زین دوزند، سلاح مانند خنجر و شمشیر و تیر و کمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشرمه دوزی
تصویر آشرمه دوزی
عمل و پیشه آشرمه دوز، دکان آشرمه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشرمه دوز
تصویر آشرمه دوز
آنکه پیشه اش دوختن آشرمه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشرمه دوختن
تصویر آشرمه دوختن
دوختن و ساختن نمد زین اسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آدرمه
تصویر آدرمه
((رَ مِ))
نمدی که بر پشت اسب و زیر زین افکنند، تکلتو، نمدزین، درفشی که با آن نمدزین را دوزند، سلاح مانند خنجر و شمشیر، آدرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آترمه
تصویر آترمه
((رَ مِ))
نمد زین اسب و مانند آن، درفشی که با آن نمدزین را دوزند، سلاح مانند خنجر و شمشیر، آدرم
فرهنگ فارسی معین
پسوندی است به معنی جهت، سو
فرهنگ گویش مازندرانی
اشک
فرهنگ گویش مازندرانی