جدول جو
جدول جو

معنی آشام - جستجوی لغت در جدول جو

آشام
آشامیدن، پسوند متصل به واژه به معنای آشامنده مثلاً خون آشام، درد آشام، می آشام، نوشیدنی، شربت، برای مثال همه زرّ و پیروزه بد جامشان / به روشن گلاب اندر آشامشان (فردوسی۲ - ۱۷۵)، قوت، خوراک
تصویری از آشام
تصویر آشام
فرهنگ فارسی عمید
آشام
مخفف آشامنده، در کلمات مرکبۀ خون آشام، دردی آشام، غم آشام، می آشام و جز آن:
شب عنبرین هندوی بام اوی
شفق دردی آشام از جام اوی،
فردوسی،
اصطناعت چو آب جان پرور
انتقامت چو خاک خون آشام،
انوری،
درآ در بزم رندان غم آشام
ز شادی صاف شو درد غم آشام،
سراج راجی،
ای ترک می آشام که گفتت که می آشام
در خانه من باده بیاشام بیا شام
خوف است بطاعتگه زهاد ریاکیش
امن است بسرمنزل رندان می آشام،
؟
،
باندازۀ یک بار آشامیدن، شربه، جرعه: یک آشام شیر، آبچلو، آشاب، آبریس، و فرهنگ جهانگیری بکلمه معنی قوت (و هو ما یقوم به بدن الانسان من الطعام، صراح) داده و از شاعری مجهول به نام استاد بیت ذیل را شاهد آورده است:
بملک شام ندهم تار مویت
ندارم گرچه گاه شام آشام،
،
در بعض فرهنگها به معنی آشامیدن و چیز کم خوردن و شرب و تجرّع نیز آمده است
لغت نامه دهخدا
آشام
جذب مایع، (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
آشام
نوشیدنی، مشروب، شربت:
همه زرّ و پیروزه بد جامشان
بروشن گلاب اندر آشامشان،
فردوسی،
حسرت فروخورم چو بسینه فروشود
آشام خون دل کنم آن را فروبرم،
خاقانی،
چون نتوانم که نفس را رام کنم
خود را چه بهرزه شهرۀ عام کنم
زایل نشود تیرگی خاطر من
گر چشمۀ خور فی المثل آشام کنم،
امیرخسرو،
آشام خود بزخم زبان میخورد عوان
آری درندگان همه آب از زبان خورند،
سیدحسین اخلاطی
لغت نامه دهخدا
آشام
نام ولایتی میان مشرق و شمال بنگاله، و عود آن بخوبی شهرت دارد
لغت نامه دهخدا
آشام
نوشیدنی، مشروب، شربت جذب مایع
تصویری از آشام
تصویر آشام
فرهنگ لغت هوشیار
آشام
نوشیدنی، شربت، غذای اندک
تصویری از آشام
تصویر آشام
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آپام
تصویر آپام
(دخترانه)
نام همسر داریوش اول پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرام
تصویر آرام
(پسرانه)
ساکت، آهسته ساکت سنگینی و وقار مکان خلوت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آکام
تصویر آکام
(پسرانه)
نتیجه، ثمره، سود، فایده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرشام
تصویر آرشام
(پسرانه)
نیرومند، بسیار قوی، دارای زور خرس، پدر بزرگ داریوش هخامنشی، پسر آریارمنه و پدر ویشتاسب از خاندان هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آقشام
تصویر آقشام
غروب، هنگام غروب، شامگاه، شیپوری که هنگام غروب در سربازخانه می زنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آکام
تصویر آکام
تل ها، تپه ها، پشته ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشام
تصویر مشام
محل قوۀ شامه، بینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشام
تصویر پشام
هر چیز تیره رنگ، تیره فام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشام
تصویر بشام
دانه گیاه قلقل انار دانه دشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آدام
تصویر آدام
جمع ادام، نانخورش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشام
تصویر پشام
هر چیز تیره رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشام
تصویر تشام
مرغوایش (مرغوا فال بد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشام
تصویر چشام
چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشاب
تصویر آشاب
آبچلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آثام
تصویر آثام
بزه ها، گناهان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع اجم اجمه، بیشه ها نیزارها، جمع اجم و اجم و جج. اجمه بیشه ها نیزارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرام
تصویر آرام
آرامش، ثبات، سکون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آطام
تصویر آطام
دژها، حصارها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع الم، درد ها رنج ها جمع الم دردها رنجها. یاآلام جسمانی. دردهایی که بتن رسد رنجهای بدنی. یا آلام روحانی روحی. تعبهایی که روح را آزار دهد ج الم، دردها، رنج ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنام
تصویر آنام
انام، خلق، جن وانس
فرهنگ لغت هوشیار
سرشب، شامگاه، سرنای خواب آقطی: کوچک پلهام (گویش گیلکی) از گیاهان اول شب فلق هنگام غروب شامگاه، نوبتی که بر در پادشاهان و امرای ترک در شامگاه میزدند، تشریفاتی که در هنگام غروب در سرباز خانه ها انجام دهند شامگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آکام
تصویر آکام
جمع اکمه، پشته ها تپه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آثام
تصویر آثام
گناهان، گناهها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آجام
تصویر آجام
بیشه ها، نیزارها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آقشام
تصویر آقشام
سر شب، سرنای خواب، شامگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آکام
تصویر آکام
پشت هها، تپه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آوام
تصویر آوام
فصل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلام
تصویر آلام
دردها، رنجها، رنج ها
فرهنگ واژه فارسی سره