به رنگ آب، آبی، صاف و روشن مانند آب، آبدار، جوهردار، روشن، درخشان مثلاً سپهر آبگون، کنایه از تیز مثلاً خنجر آبگون، قسمتی از کاریز که آب از آن می تراود، حوض، آبگیر، نشاسته
به رنگ آب، آبی، صاف و روشن مانند آب، آبدار، جوهردار، روشن، درخشان مثلاً سپهر آبگون، کنایه از تیز مثلاً خنجر آبگون، قسمتی از کاریز که آب از آن می تراود، حوض، آبگیر، نشاسته
آسیمه، سرگشته، حیران، گیج، سرگردان، هامی، کالیوه، آسمند، گیج و گنگ، خلاوه، پکر، کالیو، کالیوه رنگ، واله، گیج و ویج، مستهام برای مثال گرنه عشقت کرد آسیون مرا / از چه رو سرگشته و آسیونم (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۴)
آسیمه، سَرگَشتِه، حِیران، گیج، سَرگَردان، هامی، کالیوِه، آسمَند، گیج و گُنگ، خَلاوِه، پَکَر، کالیوْ، کالیوِه رَنگ، والِهْ، گیج و ویج، مُستَهام برای مِثال گرنه عشقت کرد آسیون مرا / از چه رو سرگشته و آسیونم (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۴)
بر وزن و معنی وارون یعنی نگون باشد، چه سراگون سرنگون را گویند، (برهان)، واژون، واژگون، سرنگون، معلق، سراشیب، و ظاهراً این کلمه جز در حال ترکیب مستعمل نیست
بر وزن و معنی وارون یعنی نگون باشد، چه سراگون سرنگون را گویند، (برهان)، واژون، واژگون، سرنگون، معلق، سراشیب، و ظاهراً این کلمه جز در حال ترکیب مستعمل نیست
آسیمه: گر نه عشقت کرد آسیون مرا از چه رو سرگشته و آسیونم ؟ منجیک. چه چیزی کاین همه آسیون از تست که بی تو زندگانی ّ من از تست ؟ فریدالدین عطار. و صاحب برهان بر وزن آبگون ضبط کرده وظاهراً غلط است، یا صورتی دیگر از این کلمه است
آسیمه: گر نه عشقت کرد آسیون مرا از چه رو سرگشته و آسیونم ؟ منجیک. چه چیزی کاین همه آسیون از تست که بی تو زندگانی ّ من از تست ؟ فریدالدین عطار. و صاحب برهان بر وزن آبگون ضبط کرده وظاهراً غلط است، یا صورتی دیگر از این کلمه است
کلمه یونانی، ابوریحان بیرونی، و آن نام یکی از پنج برّ زمین است و آسیای کبری همانست، و این قطعه از چهار خشکی دیگر زمین بزرگتر باشد، آسیا قدیمترین ناحیۀ مسکون و مهد تمدن بشر است و حدود آن از شمال اوقیانوس منجمد و از مشرق اوقیانوس کبیر و دریای برنگ (برینگ) و از جنوب دریای چین و اقیانوس هند و از مغرب دریای احمر و ترعۀ سوئز و مدیترانه باشد، این قاره چهار بار و نیم از اروپا بزرگتر است (45 میلیون کیلومترمربع) و از ضمایم آن بحر خزر و کوههای اورال است، این برّ در قدیم بقسمتهای زیرین منقسم میشده است: آسیای صغیر، ارمینیه، خراسان (پارتیا یا باختر)، بین النهرین (آرام نهرین، آرام ناهارائیم)، بابل یا کلده، آشور و سوریه و کلشید و عربستان و ایران و هندوستان و سیتی یا سارمانی (ممالک مردم سین یا چین)، وممالک کنونی آن آسیای روس (سیبری و قفقاز)، منچوریا، مغولستان، تبت، ترکیه، سوریه، فلسطین، بین النهرین، عربستان (عراق عرب)، ایران، افغانستان، بلوچستان، ترکستان، هندوستان، بیرمانی، سیام، کامبوژ، آنام، تنکن، هندوچین، چین، کره، ژاپن و مالاکاست، و مردم آن در حدود 953 میلیون است
کلمه یونانی، ابوریحان بیرونی، و آن نام یکی از پنج برّ زمین است و آسیای کبری همانست، و این قطعه از چهار خشکی دیگر زمین بزرگتر باشد، آسیا قدیمترین ناحیۀ مسکون و مهد تمدن بشر است و حدود آن از شمال اوقیانوس منجمد و از مشرق اوقیانوس کبیر و دریای برنگ (برینگ) و از جنوب دریای چین و اقیانوس هند و از مغرب دریای احمر و ترعۀ سوئز و مدیترانه باشد، این قاره چهار بار و نیم از اروپا بزرگتر است (45 میلیون کیلومترمربع) و از ضمایم آن بحر خزر و کوههای اورال است، این برّ در قدیم بقسمتهای زیرین منقسم میشده است: آسیای صغیر، ارمینیه، خراسان (پارتیا یا باختر)، بین النهرین (آرام نهرین، آرام ناهارائیم)، بابل یا کلده، آشور و سوریه و کُلشید و عربستان و ایران و هندوستان و سیتی یا سارمانی (ممالک مردم سین یا چین)، وممالک کنونی آن آسیای روس (سیبری و قفقاز)، منچوریا، مغولستان، تبت، ترکیه، سوریه، فلسطین، بین النهرین، عربستان (عراق عرب)، ایران، افغانستان، بلوچستان، ترکستان، هندوستان، بیرمانی، سیام، کامبوژ، آنام، تُنکن، هندوچین، چین، کره، ژاپن و مالاکاست، و مردم آن در حدود 953 میلیون است
آبسکون، بحر خزر، دریای قزوین، آرقانیا، هیرکانی، دریای مازندران، دریای گیلان، و آن را بغلط قلزم نیز گفته اند: باد اندر او وزیده ز پهنای آسکون ابر اندر او گذشته ز بالای قیروان، ازرقی، میغ از تو بر اسب آسکون تاخت میدان فلک پلنگ وش ساخت، خاقانی، چه مایه دارد در پیش طبع او دریا چه پایه دارددر نزد آسکون فرغر؟ قاآنی، و ظاهراً بمعانی دیگر آبسکون نیز آید
آبسکون، بحر خزر، دریای قزوین، آرقانیا، هیرکانی، دریای مازندران، دریای گیلان، و آن را بغلط قلزم نیز گفته اند: باد اندر او وزیده ز پهنای آسکون ابر اندر او گذشته ز بالای قیروان، ازرقی، میغ از تو بر اسب آسکون تاخت میدان فلک پلنگ وش ساخت، خاقانی، چه مایه دارد در پیش طبع او دریا چه پایه دارددر نزد آسکون فرغر؟ قاآنی، و ظاهراً بمعانی دیگر آبسکون نیز آید