معنی آسگون - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آسگون
آسگون
- آسگون
- چون آسیا، چون آس، رحوی،
- بحر آسگون، مجازاً، آسمان، فلک
لغت نامه دهخدا
آبگون
- آبگون
- برنگ آب آبی کبود ازرق، سبز اخضر، آبدار گوهر دار درخشان، گل آبگون نیلوفر، نشاسته نشا، نوعی اسب
فرهنگ لغت هوشیار
آرگون
- آرگون
- عنصری شیمیایی گازیست ساده بیرنگ بی بو و بی طعم که یک صدم هوا را تشکیل میدهد
فرهنگ لغت هوشیار