آتش پرست. عابدالنار. گبر: چو پیروزی شاهتان بشنوید گزیتی به آذرپرستان دهید. فردوسی. بر آن شهرها تازیان راست دست که نه شاه ماند نه آذرپرست. فردوسی. موبد آذرپرستان را دل من قبله شد زآنکه عشقش در دل من آذر برزین نهاد. معزّی. بگفتا نگیرم طریقی بدست که نشنیدم از پیر آذرپرست. سعدی
آتش پرست. عابدالنار. گبر: چو پیروزی شاهتان بشنوید گزیتی به آذرپرستان دهید. فردوسی. بر آن شهرها تازیان راست دست که نه شاه ماند نه آذرپرست. فردوسی. موبد آذرپرستان را دل من قبله شد زآنکه عشقش در دل من آذر برزین نهاد. معزّی. بگفتا نگیرم طریقی بدست که نشنیدم از پیر آذرپرست. سعدی
پرستندۀ خورشید. عابدالشمس. (یادداشت بخط مؤلف) : فرویاختی سوی خورشید دست سر خویش چون مردم خورپرست. اسدی. ، حربا. خورپا. آفتاب پرست، گل آفتاب گردان. (ناظم الاطباء)
پرستندۀ خورشید. عابدالشمس. (یادداشت بخط مؤلف) : فرویاختی سوی خورشید دست سر خویش چون مردم خورپرست. اسدی. ، حربا. خورپا. آفتاب پرست، گل آفتاب گردان. (ناظم الاطباء)
که گور را پرستد و ستایش کند. علاقه مند به گور (قبر) : از هفتادواند فرقۀ اسلام مذهبی واهیتر و مقالتی رکیک تر از مذهب رافضی نیست و... همه گورپرست باشند و همچون دخترکان که لعبت بیارایند رافضی گورخانه بیاراید و منقش کند... (کتاب النقض ص 626)
که گور را پرستد و ستایش کند. علاقه مند به گور (قبر) : از هفتادواَند فرقۀ اسلام مذهبی واهیتر و مقالتی رکیک تر از مذهب رافضی نیست و... همه گورپرست باشند و همچون دخترکان که لعبت بیارایند رافضی گورخانه بیاراید و منقش کند... (کتاب النقض ص 626)