جدول جو
جدول جو

معنی آذروان - جستجوی لغت در جدول جو

آذروان
(ذَرْ)
از آثاروان، پیشوا و دستور مزدایسنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آذرباد
تصویر آذرباد
(پسرانه)
آذرپناه، کسی که آتش نگهدار اوست، نام موبدی که بانی آذربایجان بوده است، نام یکی از شخصیتهای منظومه ویس و رامین، نام موبدی در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرتاش
تصویر آذرتاش
(پسرانه)
آذر (فارسی) + تاش (ترکی) دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذران
تصویر آذران
(پسرانه)
آتش ها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهروان
تصویر شهروان
(پسرانه)
شهربان، نگهبان شهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبروشن
تصویر آبروشن
(دخترانه)
خوشبخت، ارجمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آتروان
تصویر آتروان
(پسرانه)
صورت دیگری از اترابان، نگهبان آتش، پیشوای دین زرتشتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرپاد
تصویر آذرپاد
(پسرانه)
صورت دیگر آذرباد، آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرگون
تصویر آذرگون
(دخترانه)
به رنگ آتش، نام گلی از دسته شقایق ها که رنگش زرد یا سرخ است و میانش مشکی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرکیوان
تصویر آذرکیوان
(پسرانه)
نام موبدی زرتشتی، مؤسس آیین خاصی به همین نام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرداد
تصویر آذرداد
(پسرانه)
داده آتش، نام پدر آذرباد از خاندان کیانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرجهان
تصویر آذرجهان
(دخترانه)
آتش جهنده، آتشخیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ساروان
تصویر ساروان
ساربان، نگهبان شتر، شتربان، اشتربان، شتردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
موافقت دولتی با آمدن سفیری از طرف دولت دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آخریان
تصویر آخریان
مال و اسباب، کالا، متاع، مال التجاره، قماش، برای مثال آخریان خرد سفته فرستم به دوست / هیچ ندارم دگر چون دل و جان نزد اوست (عسجدی - لغت نامه - آخریان)، دزد اگر با چراغ روی آرد / به گزیند ز کوشک آخریان (لغتنامه - اخریان)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتروان
تصویر شتروان
شتربان، نگهبان شتر، رانندۀ شتران، ساربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آذرگون
تصویر آذرگون
همیشه بهار
به رنگ آتش، آذرفام، سرخ رنگ
شقایق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، لالۀ سرخ، لالۀ حمرا، شقایق نعمان، شقایق النّعمان، الاله، لاله، آلاله، لالۀ نعمانی، آذریون برای مثال تا همی سرخ بود آذرگون / تا همی سبز بود سیسنبر (فرخی - ۱۳۹)، به هم بودند آنجا ویس و رامین / چو در یک باغ آذرگون و نسرین (فخرالدین اسعد - ۴۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آذرگان
تصویر آذرگان
آذرجشن، جشنی که ایرانیان قدیم در روز آذر یعنی نهم از ماه آذر باستانی به مناسبت توافق نام ماه و روز برپا می کردند و به زیارت آتشکده می رفتند، آذرگان
فرهنگ فارسی عمید
(ذَ)
امّتان آذرهوشنگ، و گویند آذرهوشنگ پیغمبر نخستین است که بعجم مبعوث شد
لغت نامه دهخدا
(مِذْ رَ)
طرف و کرانۀ هر چیزی. منکبان. (از متن اللغه) ، دو کرانۀ سرین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). دو کنارۀ الیه. (از مهذب الاسماء) ، مذروان الرأس، دو جانب سر. (منتهی الارب). دو ناحیۀ سر. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). و هما قرناه. (متن اللغه) ، مذروان القوس، سرهای کمان، آنجا که زه بر وی نشیند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). هر دو طرف گوشۀ کمان. (فرهنگ خطی) ، جاء فلان ینفض مذرویه، اذا جاء باغیا متهددا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آمد درحالتی که ستم کننده و ترساننده بود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ذَرْ)
نام جایگاهی در شعر کثیر، نام حصنی به یمن نزدیک صنعاء، نام چاهی بنی زریق را بمدینه
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساروان
تصویر ساروان
بمعنی ساربان است که شتردار باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتروان
تصویر شتروان
نگهبان شتر راننده شتران ساربان
فرهنگ لغت هوشیار
سراپرده که در قدیم پیش در خانه و ایوان پادشاهان و امیران میکشیدند، خیمه چادر، پرده بزرگ مانند پامیانه، سایبان، فرش منقش بساط گرانمایه، زیر کنگره های عمارت و سردر خانه، لحنی از الحان باربدی، سدی که بر رود و نهر بندند: شادروان شوشتر، فواره (باین معنی در عربی و ترکی مستعمل است)، اصل بنیاد اساس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذریان
تصویر حذریان
پرهیزگار، ترسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
پذیرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتربان
تصویر آتربان
در آیین زردشتی نگهبان آتش مقدس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذرگون
تصویر آذرگون
مانند آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذرماه
تصویر آذرماه
ماه نهم سال شمسی
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده گل آفتابگردان همیشه بهار آذرگون آتشفام آتش رنگ، نوعی از شقایق، بخور مریم، گل نگونساز آفتاب گردان (منظور قدما بیشتر همین گل بوده)
فرهنگ لغت هوشیار
کالا، مانه (اثاث خانه) کالا متاع مال التجاره، اثاث البیت اثاثه خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذرجشن
تصویر آذرجشن
نام عیدی از اعیاد فارسیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذریون
تصویر آذریون
گل آفتابگردان، همیشه بهار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
پذیرش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خسروان
تصویر خسروان
اکاسره
فرهنگ واژه فارسی سره