جدول جو
جدول جو

معنی آذرکیوان

آذرکیوان(پسرانه)
نام موبدی زرتشتی، مؤسس آیین خاصی به همین نام
تصویری از آذرکیوان
تصویر آذرکیوان
فرهنگ نامهای ایرانی

واژه‌های مرتبط با آذرکیوان

آذرکیوان

آذرکیوان
نام حکیمی از مردم استخر فارس، معاصر و معاشر میرفندرسکی، و بهندوستان معتقدان داشته
لغت نامه دهخدا

آذریون

آذریون
پارسی تازی شده گل آفتابگردان همیشه بهار آذرگون آتشفام آتش رنگ، نوعی از شقایق، بخور مریم، گل نگونساز آفتاب گردان (منظور قدما بیشتر همین گل بوده)
فرهنگ لغت هوشیار

آذریون

آذریون
شَقایِق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، آذَرگون، لالِه، آلالِه، شَقایِقُ النُّعمان، لالِۀ سُرخ، لالِۀ حَمرا، اَلالِه، لالِۀ نُعمانی، شَقایِقِ نُعمان
آذریون
فرهنگ فارسی عمید

آذریون

آذریون
آذرگون، آتش رنگ، نوعی شقایق که کنارش سرخ و میانش سیاه باشد
آذریون
فرهنگ فارسی معین

آذریون

آذریون
گلی باشد زرد که در میان زغب و پرزی با ریشه های سیاه دارد و خوش بوی نیست. و ایرانیان دیدار آن را نیک دارند و در خانه بپراکنند. (از قاموس). چنانکه در آذرگون گفته شد آذریون معرب آذرگون است و اقوال فرهنگ نویسان مانند شعرا در معنی آن نهایت مختلف و مضطربست، و آن را خیری و نوعی بابونه و سطردیقون و اقحوان و زبیده و کخله و گاوچشم و همیشه بهار و نوعی از شقایق و گل آفتاب پرست و امثال آن گفته اند. صاحب تحفه گوید: نباتی است میان شجر و گیاه بقدر ذرعی برگش بی زواید و نرم بقدر برگ جرجیر و با اندک زغبیت و گلهای او بزرگ و پهن و مدور و زرد و رخشنده و در وسط او برگهای ریزۀسیاه مایل بسرخی و بغایت خوش منظر و همیشه رو به آفتاب دارد و بحرکت او دور میکند... و تشویش اقوال مؤلف اختیارات بر ارباب بصر پوشیده نخواهد بود - انتهی. و از این تعریف روشن می شود که آذریون همان گل است که اکنون آفتاب گردان نامند: و آذریون از حسد رخسار آتش رنگ او رخ بزرآب فروشست و بسان غمگینان از اوراق گلناری چهره زعفرانی بنمود. (تاج المآثر).
هر زمان چون آذر آذریون برخشد در چمن
هر زمان چون نیل نیلوفر بخندد در شمر.
(تاج المآثر).
برای طاعت تست آن نسیم جان پرور
که از میانۀ آذر بروید آذریون.
ظهیر فاریابی (دیوان ص 232)
لغت نامه دهخدا

آذریان

آذریان
امّتان آذرهوشنگ، و گویند آذرهوشنگ پیغمبر نخستین است که بعجم مبعوث شد
لغت نامه دهخدا