- آذربایجان (ذَ)
گویا از ترکی جغتائی آد، نام + تاش، هم، همنام، سمی ّ، و آن را آداش نیز گویند:
گر کار بنام استی از آتاشی عمّر
فرزند تو با عمّر بودستی هموار،
ناصرخسرو،
آتاش عبادلۀ مغتفره، (راحهالصدور راوندی)،
ای آنکه تراست ملک آتاش
با دیو و پری بزیر خاتم،
(راحهالصدور راوندی، در مدح سلیمان بن محمد بن ملکشاه)،
پشت دین بوالمظفر آن شاهی
کآمد آتاش شاه پیغمبر،
(از راحهالصدور راوندی)،
روانش از روضۀ رضوان و فرضۀ جنان تماشای آن میکند که آتاش او بشادکامی حکم می راند و ... (راحهالصدور راوندی)
نامی است که امروز بولایت ارّان (جزئی از آذربایجان قدیم) داده اند
نام شعبه ای از هری رود. (نزهه القلوب)
گر کار بنام استی از آتاشی عمّر
فرزند تو با عمّر بودستی هموار،
ناصرخسرو،
آتاش عبادلۀ مغتفره، (راحهالصدور راوندی)،
ای آنکه تراست ملک آتاش
با دیو و پری بزیر خاتم،
(راحهالصدور راوندی، در مدح سلیمان بن محمد بن ملکشاه)،
پشت دین بوالمظفر آن شاهی
کآمد آتاش شاه پیغمبر،
(از راحهالصدور راوندی)،
روانش از روضۀ رضوان و فرضۀ جنان تماشای آن میکند که آتاش او بشادکامی حکم می راند و ... (راحهالصدور راوندی)
نامی است که امروز بولایت ارّان (جزئی از آذربایجان قدیم) داده اند
نام شعبه ای از هری رود. (نزهه القلوب)
