جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آذربایجان

آذربایجان

آذربایجان
نامی است که امروز به ولایت اران (جزئی از منطقه آذربایجان قدیم) داده اند
فرهنگ لغت هوشیار

آذربایجان

آذربایجان
گویا از ترکی جغتائی آد، نام + تاش، هم، همنام، سَمی ّ، و آن را آداش نیز گویند:
گر کار بنام استی از آتاشی عمّر
فرزند تو با عمّر بودستی هموار،
ناصرخسرو،
آتاش عبادلۀ مغتفره، (راحهالصدور راوندی)،
ای آنکه تراست ملک آتاش
با دیو و پری بزیر خاتم،
(راحهالصدور راوندی، در مدح سلیمان بن محمد بن ملکشاه)،
پشت دین بوالمظفر آن شاهی
کآمد آتاش شاه پیغمبر،
(از راحهالصدور راوندی)،
روانش از روضۀ رضوان و فرضۀ جنان تماشای آن میکند که آتاش او بشادکامی حکم می راند و ... (راحهالصدور راوندی)
نامی است که امروز بولایت ارّان (جزئی از آذربایجان قدیم) داده اند
نام شعبه ای از هری رود. (نزهه القلوب)
لغت نامه دهخدا

آذربایگان

آذربایگان
آذربایجان:
گزیده هرچه در ایران بزرگان
ز آذربایگان و ری و گرگان.
(ویس و رامین).
ارمغان فتح آذربایگان شعر من است
ورچه شعری را بجای ارمغان نتوان گرفت.
اثیر اخسیکتی
لغت نامه دهخدا

آذربادجان

آذربادجان
آذربایجان: و باز مغیره بن شعبه را بفرستاد تا آذربادجان را بگشاد. (تاریخ سیستان)
لغت نامه دهخدا

آذر بایجانی

آذر بایجانی
منسوب به آذر بایجان از مردم آذربایجان اهل آذربایجان، یکی از گوشه های ماهور، یکی از گوشه های شور
فرهنگ لغت هوشیار

آذربایگانی

آذربایگانی
منسوب به آذربایگان. آذربایجانی:
چو شهرو ماهرخ زآن ماه آباد
چو آذربایگانی سرو آزاد.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا

آذربادگان

آذربادگان
نام آتشکده ای که در تبریز بوده است و معنی ترکیبی آن نگهدارنده و حافظ و خازن آتش است، چه آذر به معنی آتش و بادگان به معنی نگهدارنده و خزانه دار و حفظکننده باشد. (از برهان قاطع) : اندر خلافت او (عمر) اویس بن انیس القرنی به آذربادگان بمرد. (مجمل التواریخ)، نام شهر تبریز. (برهان)،
{{اِسمِ مُرَکَّب}} آتشخانه. بیت النار. آتشکده، شمال. (مفاتیح)
لغت نامه دهخدا