آن زمین که در آن قلمۀ بسیار از درختی خاص زده اند. زمینی که در آن به انبوهی قلمه های بسیار نشانده اند تا پس از مدتی معلوم بیرون کرده در زمینهای دیگر بفواصل بیشتر بنشانند. (یادداشت مؤلف)
آن زمین که در آن قلمۀ بسیار از درختی خاص زده اند. زمینی که در آن به انبوهی قلمه های بسیار نشانده اند تا پس از مدتی معلوم بیرون کرده در زمینهای دیگر بفواصل بیشتر بنشانند. (یادداشت مؤلف)
ده کوچکی است از دهستان گوده بخش بستک شهرستان لار که در 49 هزارگزی شمال خاوری بستک و دماغۀ خاوری کوه سیاه واقع است و20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
ده کوچکی است از دهستان گوده بخش بستک شهرستان لار که در 49 هزارگزی شمال خاوری بستک و دماغۀ خاوری کوه سیاه واقع است و20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از بخش گاوبندی شهرستان لار که دارای 183 تن سکنه است. آب آن از چشمه و چاه و محصول عمده اش غله، تنباکو و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از بخش گاوبندی شهرستان لار که دارای 183 تن سکنه است. آب آن از چشمه و چاه و محصول عمده اش غله، تنباکو و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
آفتابه ای که بدان دست و روی شویند. ابریق. (مهذب الاسماء). تاموره. مطهره: سر فروبرد و آبدستان خواست بازوی شهریار را بربست. عسجدی یا سنائی یا عنصری. درساعت طشت و آبدستان بیاوردند. (تاریخ برامکه). آسمان آورده زرین آبدستان زآفتاب پشت خم پیش سران چون آبدستان آمده. خاقانی. آبدستان در مصراع ثانی این بیت شاید بمعنی ابریق یا خادم و چاکر باشد. من خمش کردم که آمد خوان غیب نک بتان باآبدستان میرسند. مولوی. ، مشربه
آفتابه ای که بدان دست و روی شویند. ابریق. (مهذب الاسماء). تاموره. مطهره: سر فروبرد و آبدستان خواست بازوی شهریار را بربست. عسجدی یا سنائی یا عنصری. درساعت طشت و آبدستان بیاوردند. (تاریخ برامکه). آسمان آورده زرین آبدستان زآفتاب پشت خم پیش سران چون آبدستان آمده. خاقانی. آبدستان در مصراع ثانی این بیت شاید بمعنی ابریق یا خادم و چاکر باشد. من خمش کردم که آمد خوان غیب نک بتان باآبدستان میرسند. مولوی. ، مشربه
دهی است از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 19000گزی جنوب خاوری ساری و 2000گزی قهوه خانه هولار. منطقه ای است کوهستانی جنگلی و معتدل دارای 270 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه تجن تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو. دبستان هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 19000گزی جنوب خاوری ساری و 2000گزی قهوه خانه هولار. منطقه ای است کوهستانی جنگلی و معتدل دارای 270 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه تجن تأمین میشود. محصول آن برنج و غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو. دبستان هم دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
در نزهه القلوب آمده: تومان لر بزرگ، ولایتی معتبرست و درو چند شهرها: شولستان فارس و کردارکان قهپایه المستان از حساب آنجاست. رجوع به همین کتاب چ لیدن ص 70 و حاشیۀ همان صفحه و ’قهپایه المستان’ شود
در نزهه القلوب آمده: تومان لر بزرگ، ولایتی معتبرست و درو چند شهرها: شولستان فارس و کردارکان قهپایه المستان از حساب آنجاست. رجوع به همین کتاب چ لیدن ص 70 و حاشیۀ همان صفحه و ’قهپایه المستان’ شود
حامله باردار (انسان و حیوان و گیاه)، یا مثل آبستنان رفتن، سخت بکاهلی و آهستگی راه رفتن، مخفی نهفته نهان. یا آبستن بودن، حامله بودن باردار بودن، آبستن از کسی. رشوه نهانی از کسی گرفته بودن، یا شب آبستن است. وقوع حوادث تازه محتمل است
حامله باردار (انسان و حیوان و گیاه)، یا مثل آبستنان رفتن، سخت بکاهلی و آهستگی راه رفتن، مخفی نهفته نهان. یا آبستن بودن، حامله بودن باردار بودن، آبستن از کسی. رشوه نهانی از کسی گرفته بودن، یا شب آبستن است. وقوع حوادث تازه محتمل است
آبدستان در خواب خزینه دار و صاحب تدبیر بود که دخل و خرج در دست ا و بود، اگر بیند که پادشاهی آبدستان به وی داد دلیل کند که خزینه دار و مدیر پادشاه بود و اگر او ره کسی دهد هم، بر این قیاس بود. محمد بن سیرین دیدن آبدستان در خواب بر پنج وجه بود: اول: خادم، دوم: خزینه، سوم: مدیر کار، چهارم: فرزند، پنجم: روزی اندک از جایی که امید ندارد. آبدستان درخواب، خامم بود. و اگر بیند که آبدستان او بشکست یا ضایع شد، دلیل کند که زن از وی جدا گردد یا بمیرد. و اگر بیند که از آبدستان آب همی خورد، دلیل کند که وی فرزندی حاصل شود خاصه، که آب را صافی بیند و خوش طعم .
آبدستان در خواب خزینه دار و صاحب تدبیر بود که دخل و خرج در دست ا و بود، اگر بیند که پادشاهی آبدستان به وی داد دلیل کند که خزینه دار و مدیر پادشاه بود و اگر او ره کسی دهد هم، بر این قیاس بود. محمد بن سیرین دیدن آبدستان در خواب بر پنج وجه بود: اول: خادم، دوم: خزینه، سوم: مدیر کار، چهارم: فرزند، پنجم: روزی اندک از جایی که امید ندارد. آبدستان درخواب، خامم بود. و اگر بیند که آبدستان او بشکست یا ضایع شد، دلیل کند که زن از وی جدا گردد یا بمیرد. و اگر بیند که از آبدستان آب همی خورد، دلیل کند که وی فرزندی حاصل شود خاصه، که آب را صافی بیند و خوش طعم .