جدول جو
جدول جو

معنی آجامی - جستجوی لغت در جدول جو

آجامی
منسوب به آجام: تبهای آجامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرامی
تصویر آرامی
مربوط به آرام مثلاً قوم آرامی، بنابر روایات، آرام پسر پنجم سام بن نوح بوده است، زبانی از خانوادۀ زبان های حامی - سامی که اکنون جمعی از مسیحیان سریانی در حوالی موصل به آن تکلم می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آجام
تصویر آجام
حصارها، دژها، جمع واژۀ اجم
بیشه ها، جمع واژۀ اجمه
فرهنگ فارسی عمید
(حَجْ جا)
عمل حجام:
چون قدم از گنج تهی ساز کرد
کلبۀ حجامی خود باز کرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
جج اجمه، به معنی نیستان و نیزار و بیشه:
با پیل پیلی کند بمیدان
با شیر شیری کند در آجام،
فرخی،
چون دگران پادشاه نز عملی تو
شیر بمنشور نیست والی آجام،
اثیر اخسیکتی،
آب آجام و بطایح بدتر است
کآن ببیشه وین بسنگ اخضر است،
حکیم شیرازی،
، جمع واژۀ اجم و اجم، به معنی حصار و حصن و دژ و دز
لغت نامه دهخدا
آرام، سکون، سکنه، قرار، راحت، استراحت، آسایش، سکونت، آهستگی، رفق، تأنی، مدارات، هون، (صراح)
لغت نامه دهخدا
منسوب به آرام، فرزند پنجم سام،
- زبان آرامی، لهجه ای از زبان سامیان بدوی مشرق فرات،
- قوم آرامی، آرامیان
لغت نامه دهخدا
(تَ بِ)
تب هائی که در نواحی باتلاقی و بیشه های مرطوب خیزد. تب لرز. تب لرزه. نوبه. مالاریا. رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود
لغت نامه دهخدا
جمع اجم اجمه، بیشه ها نیزارها، جمع اجم و اجم و جج. اجمه بیشه ها نیزارها
فرهنگ لغت هوشیار
نام تیره ای از سامیان، نام آرام فرزند سام فرزند نوح، نام زبانی است منسوب به آرام
فرهنگ لغت هوشیار
قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام» (ارم) پسر سام بن نوح می رسد. این قوم در قرن دوازده قبل از میلاد به سرزمین های سوریه و شمال بین النهرین حمله بردند و بر دمشق و حلب دست یافتند. زبان منسوب به این قوم را زبان آرامی گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آجام
تصویر آجام
بیشه ها، نیزارها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
هادئٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
Placidness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
sérénité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
spokój
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
শান্ততা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
безмятежность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
Ruhe
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
спокійність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
سکون
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
utulivu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
安宁
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
잔잔함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
穏やかさ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
רוֹגַע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
kedamaian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
ความสงบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
sereniteit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
serenidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
serenità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
serenidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
शांति
دیکشنری فارسی به هندی