جدول جو
جدول جو

معنی آثف - جستجوی لغت در جدول جو

آثف
(ثِ)
پس رو. (مهذب الاسماء). تابع
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آصف
تصویر آصف
(پسرانه)
تدبیر، مشاور خردمند، نام وزیر سلیمان (ع)، عنوان وزیران ایرانی در دوران اسلامی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آف
تصویر آف
مهر، خور، خورشید، آهوی مشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آصف
تصویر آصف
لقب وزیر دانا و باتدبیر، برای مثال عنده علم بباید صفت آصف را / آصفی چون کند آن خواجه که نادان باشد؟ (کمال الدین اسماعیل - ۴۸) . دراصل نام پسر برخیا و وزیر سلیمان نبی بوده است که گفته اند بر علوم غریبه دست داشت و تخت بلقیس، ملکۀ سبا، را در یک چشم زدن در پیشگاه سلیمان حاضر ساخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آثم
تصویر آثم
گناهکار، آنکه گناه کرده، آنکه کار زشت از او سر زده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(فِ)
دیگ پایه ساختن برای دیگ. (ناظم الاطباء). ثفه. (از اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به ثفه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ / کَ ثَ)
گروه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جماعت. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ثِ)
اصیل
لغت نامه دهخدا
(ثِ)
بزهمند. بزهکار. (مهذب الاسماء). گناهکار. مجرم. مذنب. عاصی. ج، آثمین، آثمون
لغت نامه دهخدا
سخن چین، نمام، عیب گوی
لغت نامه دهخدا
(اَ ثِ)
پیرو، جماعت مردم، عدد بسیار. (منتهی الارب). ج، اثافی، اثافی ّ
لغت نامه دهخدا
اثفاء. دیگ را بر دیگپایه نهادن. دیگپایه کردن دیگ را. (تاج المصادر). بار کردن دیگ. بار گذاشتن دیگ.
لغت نامه دهخدا
(حِ / حَ ثِ)
حفث. فحث. هزار خانه شکمبه. (منتهی الارب). هزارلا
لغت نامه دهخدا
(لِ)
خوگیرنده. خوگر. الیف، هزاردهنده. ج، الاّ ف
لغت نامه دهخدا
(نِ)
ننگ دارنده. ج، آنفین، رام. آهسته، آنکه بینی او درد کند، اول وقت. سابق. هم اکنون
لغت نامه دهخدا
آهوی تاتار، آهوی چین، آهوی ختن، آهوی خطا، آهوی مشک، آهوی مشکین، غزال المسک، مهر، خور، شمس
لغت نامه دهخدا
(نُ)
جمع واژۀ انف
لغت نامه دهخدا
تصویری از کثف
تصویر کثف
گروه گروزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزف
تصویر آزف
شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آثل
تصویر آثل
اصیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آثم
تصویر آثم
گناهکار بزهکار گناهکار مجرم مذنب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آصف
تصویر آصف
وزیران با تدبیر ودانا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنف
تصویر آنف
فرمانبردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلف
تصویر آلف
خوگر انگلیسی اسپست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آثم
تصویر آثم
((ثِ))
گناهکار، مجرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آف
تصویر آف
مهر، خورشید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آثم
تصویر آثم
گناهکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنف
تصویر آنف
فرمانبردار
فرهنگ واژه فارسی سره