معنی آثم
- آثم
- گناهکار، آنکه گناه کرده، آنکه کار زشت از او سر زده باشد
واژههای مرتبط با آثم
آثم
- آثم
- گناهکار
آثم
- آثم
- گناهکار بزهکار گناهکار مجرم مذنب
آثم
- آثم
- گناهکار، مجرم
آثم
- آثم
- بزهمند. بزهکار. (مهذب الاسماء). گناهکار. مجرم. مذنب. عاصی. ج، آثمین، آثمون
آدم
- آدم
- نخستین بشری که خدا آفرید، مودب، باتربیت، انسان گندم گون، آهوی سفیدی که روی پوستش خطهای خاکی رنگ دارد
اثم
- اثم
- ناشایست
آسم
- آسم
- تَن گدم، ربو
آزم
- آزم
- دندان نیش
آرم
- آرم
- نشان، نشانه
