جدول جو
جدول جو

معنی آبش - جستجوی لغت در جدول جو

آبش
(بِ)
آنکه پیرامون و پیشگاه خانه کسی را بطعام و شراب آراید
لغت نامه دهخدا
آبش
آنکه پیرامون و پیشگاه خانه کسی را به طعام و شراب آراید
تصویری از آبش
تصویر آبش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آبشن
تصویر آبشن
(دخترانه)
آویشن، گیاهی علفی و معطر از خانواده نعناع با شاخه های فراوان و گلهای سفید یا صورتی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبشار
تصویر آبشار
(دخترانه)
آبی که به طور طبیعی از بلندی به پستی فرو می ریزد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبشار
تصویر آبشار
آب جوی یا رود که از جای بلند به پایین فروریزد، در ورزش در والیبال، تنیس و پینگ پنگ، نوعی ضربۀ محکم و سریع برای حمله و سرازیر کردن توپ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبشتنگاه
تصویر آبشتنگاه
جای نهفتن، محل پنهان شدن، خلوتگاه، مستراح، برای مثال نه همی بازشناسند عبیر از سرگین / نه گلستان بشناسند ز آبشتنگاه (قریع الدهر - شاعران بی دیوان - ۳۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبشخور
تصویر آبشخور
روزی، بهره، نصیب، قسمت، جای زیست و اقامت، جای آب خوردن یا آب برداشتن در کنار چشمه یا رودخانه، برای مثال از این پس نه آشوب خیزد نه جنگ / به آبشخور آیند میش و پلنگ (فردوسی - ۲/۲۸۶)
فرهنگ فارسی عمید
(بِ شَ)
در بعض فرهنگها پیراهنی که بر داماد پوشند آمده است
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
نهفته. پنهان، جاسوس
لغت نامه دهخدا
(شَ)
خانه کرم پیله. (شمس اللغات). در جای دیگر این لغت دیده نشد و نمیدانم مراد از خانه کرم، تلمبار است یا پیله و بادامه و فیلق، نوعی ابریشم خشن. لاس
لغت نامه دهخدا
چاهی که در صحن سرای کنند رفع حوائج کودکان و گرد آمدن فاضل آب را، چاهک
لغت نامه دهخدا
(شَ)
سعتر. آویشن
لغت نامه دهخدا
تصویری از آبشتنگاه
تصویر آبشتنگاه
نهفتن گاه، مستراح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشتن
تصویر آبشتن
نهفتن، پنهان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشتگه
تصویر آبشتگه
جای نهفتن محل پنهان شدن خلوت خانه، ادب خانه مستراح آبخانه
فرهنگ لغت هوشیار
جایی از رود یا نهر یا حوض که از آن آب توان برداشت و خورد آبشخوار مشرب منهل آبخور، ظرف آبخوری، منزل مقام موطن، نصیب قسمت، سرنوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشتگاه
تصویر آبشتگاه
خلوتخانه، نهانجای
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که در بازیهای والیبال و پینگ پونگ و تنیس آبشارمی زند آبشار کوب
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که در بازیهای والیبال و پینگ پونگ و تنیس آبشارمی زند آبشار کوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشار
تصویر آبشار
آب جوی و نهر بزرگ که از بلندی فرو ریزد، مصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشتنگه
تصویر آبشتنگه
جای نهفتن محل پنهان شدن خلوت خانه، ادب خانه مستراح آبخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشخور
تصویر آبشخور
نصیب، بهره، جای اقامت و زندگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
جایی از رود یا نهر یا حوض که از آن آب توان برداشت و خورد آبشخوار مشرب منهل آبخور، ظرف آبخوری، منزل مقام موطن، نصیب قسمت، سرنوشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشنگ
تصویر آبشنگ
آبزن آبسنگ آبسنج
فرهنگ لغت هوشیار
چاهی که در صحن سرای کنند برای رفع حوایج کودکان و گرد آمدن فاضل آب چاهک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشت
تصویر آبشت
نهفته، پنهان، جاسوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشم
تصویر آبشم
خانه کرم پیله، نوعی ابریشم خشن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشن
تصویر آبشن
سعتر، آویشن
فرهنگ لغت هوشیار
چاهی که در صحن سرای کنند برای رفع حوایج کودکان و گرد آمدن فاضل آب چاهک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبشت
تصویر آبشت
((بِ))
نهفته، جاسوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبشش
تصویر آبشش
((شُ))
دستگاه تنفسی جانوران آبزی
فرهنگ فارسی معین
((شَ))
گیاهی است معطر و صحرایی با گل های سفید و برگ های کوچک شبیه نعناع. آویشم، آویشه، آویشنه یا آوشن هم گویند، آویشن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبشی
تصویر آبشی
فاضلاب، چاهک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبشویه
تصویر آبشویه
سیفون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آبشخور
تصویر آبشخور
منبع
فرهنگ واژه فارسی سره