معنی آبشتنگاه - فرهنگ فارسی عمید
معنی آبشتنگاه
آبشتنگاه
جای نهفتن، محل پنهان شدن، خلوتگاه، مستراح، برای مثال نه همی بازشناسند عبیر از سرگین / نه گلستان بشناسند ز آبشتنگاه (قریع الدهر - شاعران بی دیوان - ۳۳۳)
تصویر آبشتنگاه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با آبشتنگاه
آبشتنگاه
آبشتنگاه
نهفتن گاه، مبرز. مستراح: نه همی بازشناسند عبیر از سرگین نه گلستان بشناسند ز آبشتنگاه. قریعالدهر (از فرهنگ اسدی، خطی)
لغت نامه دهخدا
آنشتنگاه
آنشتنگاه
بضبط صحاح الفرس، خلاخانه. متوضّا. مَبرز. رجوع به آبشتنگاه و آپشتنگاه شود
لغت نامه دهخدا
آبستنگاه
آبستنگاه
در بعض فرهنگها به معنی آبشتنگاه و خلوت خانه و طهارتخانه و خلاخانه نوشته اند و بیت قریعالدهر را چنانکه برای آبشتنگاه، برای این کلمه نیز شاهد آورده اند
لغت نامه دهخدا
آبشتنگه
آبشتنگه
جای نهفتن محل پنهان شدن خلوت خانه، ادب خانه مستراح آبخانه
فرهنگ لغت هوشیار
آبشتگاه
آبشتگاه
خلوتخانه. نهانجای. جای نهفتن، آبخانه. مستراح
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.