جدول جو
جدول جو

معنی آبداری - جستجوی لغت در جدول جو

آبداری
شغل آبدار:
سوی آبداری رسید آبدار
نکوهیده خواندار برشد بدار،
شمسی (یوسف و زلیخا)،
، طراوت، تازگی، ری ّ:
بدین آبداری و این راستی
زمان تا زمان آیدش کاستی،
فردوسی،
،
اسبی یا استری که بر آن اثاث آبدارخانه حمل کنند و نیز خود آن اثاث را آبداری گویند، نمدی از جنس پست که در سفرها همراه دارند گستردن در منازل را
لغت نامه دهخدا
آبداری
شغل آبدار
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
فرهنگ لغت هوشیار
آبداری
آبدار بودن، شغل آبدار، طراوت، تازگی، نمدی نامرغوب که در سفرها مورد استفاده قرار می گرفت
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
فرهنگ فارسی معین
آبداری
إمدادات المياه
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به عربی
آبداری
Succulence, Juiciness
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به انگلیسی
آبداری
jutosité, succulence
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آبداری
suculência
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به پرتغالی
آبداری
آبداری، آبیاری
دیکشنری اردو به فارسی
آبداری
сочность
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به روسی
آبداری
Saftigkeit
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به آلمانی
آبداری
соковитість
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به اوکراینی
آبداری
soczystość
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به لهستانی
آبداری
多汁 , 多汁性
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به چینی
آبداری
রসালোভাব , রসালোত্ব
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به بنگالی
آبداری
رس بھرپور , رس بھری , آبداری
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به اردو
آبداری
succosità
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
آبداری
juisi, juiciness
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به سواحیلی
آبداری
sulu olma, sulu olma durumu
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
آبداری
즙이 많음
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به کره ای
آبداری
עסיסיות , עֲסִיסִיוּת
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به عبری
آبداری
रसदारता , रसदारपन , रसिकता
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به هندی
آبداری
kelezatan, kesegaran
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
آبداری
ความชุ่มฉ่ำ , ความฉ่ำ
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به تایلندی
آبداری
sappigheid
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به هلندی
آبداری
jugosidad, suculencia
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
آبداری
ジューシーさ , 多汁性
تصویری از آبداری
تصویر آبداری
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آبدارک
تصویر آبدارک
دم جنبانک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد
دم بشکنک، دمتک، دم سنجه، دم سیجه، دم سیچه، سریچه، سیسالنگ، شیشالنگ، کراک، گازرک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبیاری
تصویر آبیاری
کار و پیشۀ آبیار، آب دادن باغ یا کشتزار
فرهنگ فارسی عمید
نام مرغکی که به عربی صعوه گویند پرنده کوچکی است از تیره گنجشکان گازر گازرک سنگانه دم جنبانک صاحاب کچل (نواحی خراسان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبدارو
تصویر آبدارو
زفت رومی، مومیائی
فرهنگ لغت هوشیار
شغل و عمل آبکار و آبکش سقایی، شرابخواری باده نوشی، شراب فروشی باده پیمایی، حکاکی نگین سازی، آبیاری کشت و زرع، آبدادن فلزات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبیاری
تصویر آبیاری
کار آبیار، سقایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبدارچی
تصویر آبدارچی
کسی که در اداره یا محل کار وظیفه اش درست کردن چای یا قهوه است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبدارک
تصویر آبدارک
((رَ))
دم جنبانک، گازر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبدارو
تصویر آبدارو
زفت رومی، مومیایی
فرهنگ فارسی معین