جدول جو
جدول جو

معنی آبدارک

آبدارک
دم جنبانک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد
دم بشکنک، دمتک، دم سنجه، دم سیجه، دم سیچه، سریچه، سیسالنگ، شیشالنگ، کراک، گازرک
تصویری از آبدارک
تصویر آبدارک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آبدارک

آبدارک

آبدارک
نام مرغکی که به عربی صعوه گویند پرنده کوچکی است از تیره گنجشکان گازر گازرک سنگانه دم جنبانک صاحاب کچل (نواحی خراسان)
فرهنگ لغت هوشیار

آبدارک

آبدارک
نام مرغکی است که به عربی صعوه گویند. (از ربنجنی)
لغت نامه دهخدا

آبداری

آبداری
آبدار بودن، شغل آبدار، طراوت، تازگی، نمدی نامرغوب که در سفرها مورد استفاده قرار می گرفت
آبداری
فرهنگ فارسی معین