جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آبدارو

آبدارو

آبدارو
زفت رومی، مومیایی، و محمد بن زکریای رازی دوای دیگری را به این اسم خوانده، (تحفه)
لغت نامه دهخدا

آبدارک

آبدارک
نام مرغکی که به عربی صعوه گویند پرنده کوچکی است از تیره گنجشکان گازر گازرک سنگانه دم جنبانک صاحاب کچل (نواحی خراسان)
فرهنگ لغت هوشیار

آبداری

آبداری
آبدار بودن، شغل آبدار، طراوت، تازگی، نمدی نامرغوب که در سفرها مورد استفاده قرار می گرفت
آبداری
فرهنگ فارسی معین

آبدارک

آبدارک
دُم جُنبانَک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد
دُم بِشکَنَک، دُمتَک، دُم سَنجه، دُم سیجه، دُم سیچه، سَریچه، سیسالَنگ، شیشالَنگ، کَراک، گازُرَک
آبدارک
فرهنگ فارسی عمید