معنی łokieć - جستجوی لغت در جدول جو
łokieć
زانو زدن، زانو بزن
ادامه...
زانو زَدَن، زانو بِزَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
łysieć
کچل شدن، ضماد کردن
ادامه...
کَچَل شُدَن، ضُماد کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی