معنی łamliwy - جستجوی لغت در جدول جو
łamliwy
قابل شکستن، قابل تشخیص
ادامه...
قابِلِ شِکَستَن، قابِلِ تَشخیص
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
kłamliwy
دروغگو، دروغ، دروغ گفتن
ادامه...
دُروغگو، دُروغ، دُروغ گُفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
wadliwy
عیب دار، اشکال، پرنقص، با اشتیاق، معیوب، مغرور
ادامه...
عِیب دار، اِشکال، پُرنَقص، با اِشتیاق، مَعیوب، مَغرور
دیکشنری لهستانی به فارسی
żarliwy
مشتاق، علاقه مند است، مایل
ادامه...
مُشتاق، عَلاقِه مَند اَست، مایِل
دیکشنری لهستانی به فارسی