معنی wadliwy
- wadliwy
- عیب دار، اشکال، پرنقص، با اشتیاق، معیوب، مغرور
واژههای مرتبط با wadliwy
wrażliwy
- wrażliwy
- آسیب پَذیر، با حَسّاسِیَّت، حَسّاس، تَحریک پَذیر، حَسّاسِیَّت، دِلتَنگ، حَسرَت خانِه، پاسُخگو، مَسئولِیَت
wadliwie
- wadliwie
- بِه طُورِ مَعیوب، با غُرور
zjadliwy
- zjadliwy
- تُند، بِه شِدَّت
łamliwy
- łamliwy
- قابِلِ شِکَستَن، قابِلِ تَشخیص
żarliwy
- żarliwy
- مُشتاق، عَلاقِه مَند اَست، مایِل